"an independent online kurdish website

ده روز به برگزاری دادگاه «حمید نوری»‌ یا همان شکنجه‌گر زندان گوهردشت در دهه شصت که با نام «حمید عباسی» در کشتار هزاران زندانی سیاسی نقش داشت، باقی مانده و جامعه دادخواهان منتظر روزشمار این واقعه تاریخی است.

شنبه ۳۱ اوت، نشستی مجازی با جمعی از جامعه دادخواهان ایران به همت «شبکه همبستگی با مبارزات مردم ایران» برگزار شد و نویسندگان، کنش‌گران سیاسی، هنرمندان و فعالان حقوق بشر از اهمیت برگزاری این دادگاه سخن گفتند که فصل مشترک اظهارات آن‌ها، قدمی دیگر در تابش نور بر ظلمت تابستان سرخ ۶۷ بود.

***

دادگاه «حمید نوری» در ۱۰ آگوست ۲۰۲۱ در شهر «استکهلم» سوئد به شکل علنی برگزار خواهد شد؛ هشت هزار صفحه پرونده با بیش از ۱۰۰ شاکی و شاهد که قرار است با متهم به «قتل عمد» و «جنایت جنگی» رویاروی شوند؛ همان فردی که هم شکنجه کرد، هم به پای دار برد و هم بر تاریک نگه‌ داشتن هرچه بیشتر آن جنایت کوشید.

هم‌زمان با آغاز برگزاری دادگاه حمید نوری، قرار است رییس او در آن کشتار خونین، به شکل رسمی ریاست‌جمهوری ایران را برعهده بگیرد؛ یعنی «ابراهیم رئیسی»‌ که در «هیات مرگ» از امضاکنندگان حکم اعدام زندانیان سیاسی دهه شصت بود. حالا قرار است جمعی از بازمانده‌های زندان‌های خوف و خون دهه شصت هم‌زمان با مراسم تحلیف رئیسی، مقابل کارگزار او بایستند و در دادگاهی مبتنی بر حقوق بشر، ثابت کنند حمید نوری، همان «حمید عباسی‌» است که آن‌ها بازمانده شکنجه‌ها و دارهای آویخته به دست او هستند.

در صحبت‌های سخنرانان، امید موج می‌زند؛ موجی از تابش نور بر ظلمت خروارها خاک که هزاران هزار جان‌ جوان را در خود پنهان کرده است؛ همان خاکی که مادران خاوران آن را تا به امروز زنده نگه داشته اند. در این جلسه سخنرانان از مادران خاوران یاد کردند که چه بسیار از آن‌ها روز دادخواهی را ندیدند و حسرت‌ به دل جان باختند؛ اما پرچم‌شان همچنان برافراشته است. هم‍‌گی همچنین به نقش «ایرج مصداقی»‌ فعال حقوق بشر پرداختند که بانی بازداشت و محاکمه حمید نوری است.

در این جلسه «میهن جزنی»، «شیرین عبادی»، «محسن یلفانی»، «سیما صاحبی»، «لادن برومند»، «نسیم خاکسار»، «میهن روستا»، «شهلا شفیق»، «تقی رحمانی»، «رضا فرخفال»، «منصوره بهکیش»، «سرور کسمایی»، «اسفندیار منفردزاده»، «حسین دولت‌آبادی»، «پرویز دستمالچی»، «گلرخ جهانگیری»، «ناصر مهاجر»، «اسد سیف»، «حمید نوذری»، «محمد سحر»، «مسعود مافان»، «نیلوفر بیضایی»، «شیرین مهربد»، «حمیدرضا جاودان»، «سهراب مختاری»، «اصغر سلیمی»، «سیروس جاویدی»، «ناهید نصرت»، «بهرام مرادی»، «جلال ایجادی»،‌ «سپیده شکری»، «داریوش اقبالی» و «بهروز اسدی» سخنرانی کردند، شعر خواندند و پیامی فرستادند.

از جمله دیگر نقاط مشترک اظهارات سخنرانان لزوم تبدیل امر دادخواهی کشتار ۶۷ به مساله‌ای عمومی در جامعه ایرانیان و انعکاس آن در حافظه جهان بود.

«شیرین عبادی»، حقوق‌دان و برنده جایزه صلح نوبل از سخنرانان این جلسه از بعد حقوقی به پرونده حمید نوری پرداخت و مهم‌ترین مساله را در دادگاه حمید نوری احراز هویت او عنوان کرد: «باید ثابت شود حمید نوری و حمید عباسی یک نفر هستند.» او اسامی مستعار نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی پرداخت که چگونه آن‌ها چندین شناسنامه و پاسپورت دارند. مساله حقوقی دیگر از نظر این حقوق‌دان گستردگی این پرونده بود: «این پرونده یک متهم دارد که حکم محکومیت فقط برای او صادر می‌شود. اما با ادله‌ کافی که در اختیار هست، دادگاه می‌تواند تحقیقات را پیرامون ابراهیم رئیسی آغاز کند اگرچه نمی‌تواند تا وقتی او به خاطر ریاست‌جمهوری مصونیت قضایی دارد، اما بعد از اتمام این دوره، می‌توان برای او حکم جلب صادر کرد.»

این حقوق‌دان همچنین تاکید کرد که سایر افرادی که در جنایت‌های دهه شصت نقش داشتند، از مصونیت برخوردار نیستند و دادگاه نوری می‌تواند دامنه‌ای تا دیگر عاملان و آمران داشته باشد: «مثلا محسنی‌ اژه‌ای مصونیت ندارد و دیگران. پیام این دادگاه به آن‌هاست؛ کسانی‌ که دست در خون مردم دارید، خواب راحت بر شما حرام است.»

مساله حقوقی دیگر در پرونده حمید نوری از نظر شیرین عبادی «زمان» است: «چنین اتهاماتی مشمول مرور زمان نمی‌شوند. یک قتل عادی نیست که زمان در آن اثر داشته باشد و نتوان مورد تعقیب قرار داد. اتهام جنایت علیه بشریت مشمول مرور زمان نمی‌شود. صد سال دیگر هم هر کدام از این عاملان و آمران گیر بیفتند، تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.»‌

«شهلا شفیق» نویسنده، جامعه‌شناس و کنش‌گر حقوق زنان یکی دیگر از سخنرانان این جلسه بود. او صحبت‌های خود را با این جمله آغاز کرد که «من هم می‌توانستم یکی از کشته‌ها باشم» و ادامه داد: «امروز دادخواهی در ایران وسیع‌تر شده است و صف وسیعی داریم از دادخواهان قربانیان جمهوری اسلامی، مثل داغ‌دیده‌های آبان ۹۸ و هواپیمای اوکراینی. ربط بنیادی این صف وسیع، همان است که در محاکمه حمید نوری که مباشر و کارگزار شخصی بوده که قرار است ریاست‌جمهوری اسلامی را برعهده بگیرد. این ربط بنیادین، وصل این جنبش‌های دادخواهی است.»

همان‌طور که او اظهار داشت: «امروز همه ملت ایران دادخواه است؛ از خوزستان تا تهران و خواست آب، نان و آزادی به هم گره خورده است.» او در ادامه اهمیت ویژه و استثنایی دادگاه حمید نوری را «برگی بدیع» در تاریخ ایران دانست که می‌تواند «خط بطلان بکشد بر سیاست‌های جمهوری اسلامی در رد جنایت‌های دهه شصت.»

«ناصر مهاجر» نویسنده و پژوهش‌گر در این جلسه، برگزاری دادگاه حمید نوری را مهم و حساس توصیف کرد؛ چون «برای نخستین بار است که مساله کشتار بزرگ زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ از سوی مقامات قضایی یک دولت قانون‌مدار [سوئد] بررسی و بازبینی می شود.» و تاکید کرد: «این‌که حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت در این دادگاه چه‌گونه رفتار خواهد کرد و وکیل او چه راه و رویه‌ای برای دفاع از موکل‌اش در پیش خواهد گرفت، بر ما دانسته نیست. اما شاهدان و شاکیانی که در دادگاه شهادت خواهند داد، می‌توانند وجدان‌های بیدار جهان را نسبت به یکی از موارد جنایت علیه بشریت و یکی از زخم‌های باز و عمیق جامعه امروز آگاه کنند.»

«منصوره بهکیش» از خانواده قربانیان دهه شصت و از فعالان جنبش دادخواهی نیز یادآور شد که هدف جنبش دادخواهی «برقراری عدالت، آزادی و ساختن دنیای انسانی» است: «امیدوارم تجربه سال ۵۷ تکرار نشود که با کشتن، مساله تمام شود. مهم‌ترین مساله دادخواهی در دادگاه حمید نوری، کشف حقیقت است. من خواهان اشد مجازات برای او هستم، اما مهم‌تر آن است که این دادگاه بتواند به کشف حقیقت کمک کند و شاید باعث شود که صدای بازمانده‌های دیگر هم درآید. نه فقط آن‌ها، بلکه طیف‌های وابسته به حکومت که ادعا می‌کنند به سمت مردم آمده‌اند هم صدای‌شان درآید.»

«رضا فرخ‌فال» نویسنده در صحبت‌های خود به نکته‌ای اشاره کرد که آن را «تراژدی» خواند: «حرکت دادخواهانه دنبال قصاص و اعدام مجرمان نیست. این متهم ممکن است در دادگاه مجرم شناخته شود و مجازاتی برایش تعیین شود. باید گفت که هیچ مجازاتی حتی نه اعدام و قصاص و مجازات متمدنانه‌ای در هم در این‌جا، حتی یکی از جان‌های از دست رفته را باز نمی‌گرداند. تراژدی ماجرا همین‌جاست. این حرکت دادخواهانه نوعی احراز حقیقت است که چه شد و چه‌گونه این اتفاق افتاد. این حقیقت را از رویای قربانیان داریم که پیامش برای همه آن است که هیچ ایدئولوژی و مذهبی ارزش فدا کردن جان حتی یک انسان را ندارد. اگر ما به این حقیقت برسیم، رویای آن عزیزانی که در داخل زندان کشته شدند یا در چهار قدمی مرگ بودند، تحقق پیدا می‌کند.»

«تقی رحمانی»، فعال ملی مذهبی که دهه شصت را هم در زندان گذرانده است، به مساله دیگری اشاره کرد، یعنی انقطاع میان کنش‌گران دهه شصت و نسل جوان امروز: «دادخواهی شاید فرصتی باشد که به جوانان توضیح داد در دهه شصت انسان‌ها برای عدالت و آزادی کشته شدند و بگوییم که مشی ترور چه‌طور آغاز شد. باید قبول کنیم که اگر امروز سعید مرتضوی دستگیر می‌شد، شور و هیجان در جامعه جوان بیشتر از حمید نوری بود. این انقطاعی که با نسل جوان ایجاد شد و پارادایم را از سوسیالیسم به لیبرالیسم تغییر داد، باعث شد آن‌ها ندانند که آن کشتارها برای چه بود. بلکه بتوانیم دیدگاه عدالت‌طلبی دهه شصت را به نسل جوان منتقل کنیم.»

«سهراب مختاری» کنش‌گر حوزه دادخواهی و فرزند «محمد مختاری» از تجربه جدیدی گفت که جامعه دادخواه با آن مواجه است و این دادگاه می‌تواند گروهی دیگر را هم هدف قرار دهد، یعنی گروه‌های سیاسی که بنا به منفعت خود، مقابل جنبش دادخواهی ایستادند یا آن را منحرف کردند: «امروز با محاکمه یکی از عوامل کشتار دهه شصت بر مبنای قوانین جهان شمول و در کشوری که هیچ‌کس تردیدی در دموکراسی آن ندارد، برای اولین بار با تجربه‌ای مواجهیم که امکان دادخواهی جمعی را ایجاد کرده است. این تجربه هم برای دادخواهان تجربه‌ای آموزنده است و هم برای کسانی که نسبت به حقانیت این گفتار و راهکارهای قانونی جهانی دچار تردید و بدبینی بودند. برای همین همه ما که خواهان گسترش و شفافیت گفتار دادخواهی هستیم، با توجه به این مساله، در کنار یکدیگر هرچه بیشتر در کنار درد مشترکی که به دوش میکشیم به یک زبان مشترک و هماهنگ‌تر و راهگشا نزدیک شویم.»

«بهروز اسدی»، فعال سیاسی و فعال در امور پناهندگان نیز از همبستگی و لزوم «اتحاد» میان نیروهای سیاسی و مدنی گفت: «دادگاه حمید نوری فرصتی برای اعمال فشار به افکار عمومی نه فقط ایرانیان خارج از کشور بلکه دولت‌های اروپایی و مقامات مسئول این کشورها است تا با اتحاد مبارزه‌ای سراسری را پیش ببریم. از سوی دیگر باید از هرگونه برخوردهایی که درون اپوزیسیون هست، خودداری کرد. دادگاه بعدی، دادگاه اسدالله اسدی که بایستی نشان دهیم ایرانی‌ها در خصوص دادخواهی علیه رژیم تمامیت‌خواه همبستگی دارند.»

«سرور کسمایی»‌، رمان‌نویس و مترجم اما از سه بُعد دادگاه حمید نوری را حائز اهمیت دانست و در انتهای صحبت‌های خود آرزویی شخصی را بیان کرد. او این دادگاه را از بعد تاریخی، نقش ادبیات در دادخواهی و همین امر را در ساحت فردی و انسانی بررسی کرد. او دادگاه حمید نوری را نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران دانست.

او دادگاه نوری را نه آغاز و نه پایان بلکه «بزنگاه» توصیف کرد: «بزنگاه روندی که از سال‌ها پیش آغاز شده است و اکنون در میانه آن ایستاده‌ایم. گام اول دادخواهی روزی برداشته شد که جان به در بردگان و شاهدان، دست به قلم بردند و آنچه را زیسته بودند، ثبت کردند و در برابر فرسایش زمان و مکانیزم فراموشی قد علم کردند. مستندسازی واقعیت گامی بنیادین بر روند دادخواهی است. این گام برداشته شده است و آن‌هایی هم که فرصت بازگویی نداشتند، این روزها با شور و شوق این دادگاه در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها فرصت روایت پیدا کردند. این دادگاه رویدادی فرخنده است که در رقم زدن حافظه تاریخی ما نقش خواهد داشت.»

او به عنوان یک رمان‌نویس گفت که باور دارد تا زمانی‌ که دهه شصت وارد تخیل جمعی و جهانی نشده است، هدف نهایی دادخواهی به انجام نرسیده است.

بُعد نهایی، فردی و انسانی بود که سرور کسمایی به آن پرداخت: «بازمانده‌های فاجعه ۶۷، کسانی که به مدت ۳۰ سال با کابوس‌های خود تنها بودند و گاه آن را تاب نیاورند، کمر خم کردند یا آسیب‌های جدی دیدند با این روایت‌های کتبی و شفاهی، با آثار تخیلی که شاید بازنمایی خود را در آن دیدند با این دادگاه می‌توانند با فاجعه زیسته خود نام‌گذاری کنند. این کابوس دیگر در لایه‌های پنهان خواهند بود، بلکه ثبت می‌شود و این امکان تحقق روند سوگواری و بازیابی بازمانده‌ها را محقق می‌کند.»

اما آرزوی او، به جمله‌ای برمی‌گردد که سال‌هاست بر زبان جامعه دادخواه و زخم‌خورده ایران نقش بسته است: «سال‌ها گفتیم نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم. روزی که روند دادخواهی به سرانجام برسد و مستندسازی واقعیت به پایان برسد و در حافظه و تخیل جمعی ثبت شود، نیازی به بخشش و فراموشی ما نخواهد بود. آنان که جنایت کردند، کیفر خواهند دید و در برابر دادگاه تاریخ مسئول شناخته خواهند شد. در چنین روزی، تنها در آن صورت شاید ما هم حق فراموشی را برای خود قائل شویم و زندگی متوقف شده‌مان را از سر بگیریم.»

و شاید این آرزوی سرور کسمایی را بتوان یکی از سرانجام‌های دادخواهی دانست؛ یعنی همان بازسازی انسان و بازسازی یک جامعه.

منبع: ایران وایر

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی