"an independent online kurdish website

در یکی دو روز گذشتە و بعد از رسانه ای شدن خبر تدریس زبان و ادبیات کردی در مقطع متوسطە از سال آیندە تحصیلی در استان کردستان، موجی از تنفر شوونیسم شاهی و ارتجاع آخوندی در رسانە ها و دنیای مجازی پدید آمد.aref-shexahmadi-

طبق خبرها، در استان کردستان  و نە در تمامی مناطق کردنشین ایران، با مجوز وزارت آموزش و پرورش حدود یک سوم از کتاب ادبیات فارسی پایە اول تا سوم دبیرستان بە مطالب کردی اختصاص می یابد.!

ناگفتە نماند کە اخباری از این دست و تدریس زبان مادری ملیتهای ایران در مدارس سراسر کشور یکی از وعده‌های انتخاباتی حسن روحانی قبل از رسیدن بە کرسی ریاست جمهوری بود. روحانی در آن زمان در بیانیه‌‌ای ۱۰ ماده‌ای بر رعایت حقوق اقوام، ادیان و مذاهب در ایران تأکید کردە بود.

اما سوأل اینجاست این همە سراسیمە گی شوونیستها برای چیست؟ چرا باید با حقوق حقە ملیتهای ایران کە در قانون اساسی کشور بە رسمیت شناختە شدە، اینگونە با حقد و عداوت برخورد کرد؟

بر اساس اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ” زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است”.

اینک متعصبین و تندروهای حامی رژیم جمهوری اسلامی و شوونیستهای شاهی، با ایجاد اندکی تغییر در جهت رسیدگی بە حقوق  ملیتها و مذاهب در ایران، مخالفت ورزیدە و با قرار گرفتن در یک جبهە مشترک کە همگی بە مثابە کمان گوشە نشینی عمل می کنند، می خواهند مانع تحقق خواستە ها و رویاهای ملیتهای ایران بگردند.

اما باید دانست اقلیت ملی- مذهبی چه تعریفی دارد و بدخواهان ملیتهای ایران با چە رهیافت تاریخی، منطقی و قانونی در طلب سد کردن خواستەهای آنان هستند.

منظور از عنوان اقليت (MINORITY) یکی از مفاهیمی است کە در موقعیتهای گوناگون مورد بحث و جدل قرار گرفتە و هر دستە، قوم و دولتی درصدد بودە و هستند تا مطابق سلایق خود آنرا تعریف و تعبیر کنند. با وجود یک تعریف جامع و مانع در سازمانهای بین المللی متاسفانە هنوز گروههای تندرو و شوونیست قائل بە پذیرفتن معیارها و مشخصات جهانی نیستند. اکثر ملیتهای موجود در ایران ويژگيهای قومی، ملی، مذهبی يا زبانی خاص خود را در مقابل گروە معرف حاكميت، دارا می باشند.  اما بە دلایلی همچون در دست نداشتن حاکمیت، تعداد کم بعضی از آنها و همچنین وجود تفاوت های نژادی، ملی، فرهنگی،مذهبی بایکدیگر، نتوانستە اند طی سالیان متمادی و در قرون گذشتە رأی خود را بر کرسی بنشانند و بە خواستە های مشروع خود در چهارچوب ایرانی متمرکز دست یابند.

اگرچە قدمت تاریخی برخی از ملیتهای موجود در ایران بسیار زیاد است اما با وجود گسترش شبکە های اجتماعی و کانلایزە شدن روابط ملیتها با هم، باز بعنوان ملت سرخوردە و تحت ظلم باقی ماندە اند.

ملیتهای ایران از سوی تمامی حکومت های حاکم، با پیامدهای بسیار دردناک بودن در ایران متمرکز روبە رو شدە اند.  چرا کە نە تنها از سوی حکومت مرکزی حاکم، بلکە از دیگر سو و با عرض اندام نمودن و سر دادن شعارهای پوچ ، نق زدنهای بیهوده و بیان مطالب ناروا و به دور از منطق و سرشار از احساسات شوونیستی جناحهای دیگری نیز مواجە گشتە اند. آویزان شدن شوونیستها به تمدن 2500 ساله شاهی و مذهب تشیع صفویسم و راه‌اندازی صفحات توهین آمیز متعدد در دنیای مجازی و انتساب جملات ناشایست خود درباره همه موضوعات و حقوق حقە ملیتها به سلسلە های تاریخی حاکم در ایران و اینکە چە بخواهند و چە نخواهند ملیتهای موجود در ایران باید سر تسلیم فرود بیاورند، هموارە عامل تنش و مانع دست یافتن بە یک گفتمان واحد در زمینە حذف نابرابریها و تبعیض ملی و مذهبی در مورد ملیتها و مذاهب در ایران می باشد.

اکنون در عصر حاضر و با وجود پیشرفت های روزانە در عرصە های گوناگون فرهنگ و تکنولوژی، ملیتهای ایران بە این نکتە می اندیشند کە آنها زندانی و قربانی مجموعه ای از تصمیمات نادرست حاکمیت ها و بایدها و نبایدها در مورد ماندن در چهارچوب یک ایران متمرکز هستند که خودشان در ساختن آن سهیم بودە اما اکنون هیچ سهمی در ادارە آن ندارند و حتی از داشتن حقوقی ابتدایی نظیر تحصیل بە زبان مادری خود هم محروم گشته اند.

اعلاميه مربوط به حقوق افراد وابسته به اقليتها مصوب سال 1992 مجمع عمومی سازمان ملل به نحو جامع در این بارە پرداختە و در “ماده یک”  اين اعلاميه عنوان کردە است کە ” دولت ها بايد از موجوديت و هويت اقليت های ملی، نژادی، فرهنگی، مذهبی، و زبانی واقع در قلمرو خود حمايت نموده، و شرايط و وضعيت مربوط به ارتقاء و رشد هويت آنها را تشويق نمايند”.

متاسفانە با وجود عضویت ایران در اکثر مجامع بین المللی و کنوانسیونهای حقوق بشر، باز هم با اعمال زور و ستم در حق ملیتها و مذاهب گوناگون تبعيض روا می دارد.  علیرغم سخنان و مواد مندرج در قانون اساسی ایران، در عمل بسیاری از قوانين عادی و مقررات و آيين نامه ها و رويه های اجرايی در زمينه اشتغال و استخدام و آموزش و پرورش و حتی مصونيت ناموس و جان و مال ملیتها و مذاهب، مشكلات فراوان وجود دارد و تبعيضات مکرر از سوی دستگاههاي تصميم گيرنده دیدە می شود و هیچ کس و سازمانی خود را در این زمینە مسئول و پاسخگو نمی بینند.

شاید بە یقین بتوان گفت کە ابتدا در سالهای پایانی حکومت قاجارها، موج تازه ای از ملی‌گرایی افراطی بصورت شونیسم ایرانی در حال پدید آمدن بود، اما رانش و حرکت منسجم آن مربوط به روشنفکران دوره اول پهلوی(رضاخان) می شود، که سعی کردند تا جایی کە در توان داشتند علوم انسانی و در رأس آنها تاریخ و مذهب را با دیده ملی ‌گرایانه تعریف و تعبیر کردە و بنویسند.

 چندی نکشید کە همین عمل آنان آغازی گشت برای راندن فرهنگ ملیتها و مذاهب موجود در ایران بە حاشیە و بالیدن بە فرهنگ و تمدن شاهی از نظر حاکمیت و فخر نمودن بە مذهب تشیع صفوی کە در ساختن یک ایران متمرکز نقش داشتە و حتی هويت ايرانی را در حاکمیت مذهبی دوران صفويه متجلی کنند.

بسیاری از شوونیستها هنوز فرق میان تمدن و امپراطوری را نمی دانند، حکومت مادها 2715 سال پیش امپراطوری بودە است، اما گویی قلاب تمدن آنان روی 2500 سال گیر کردە و نمی دانند کە بسیاری از لشکرکشی ها و کشتار ملل برای بسط و گسترش سرزمین در اصل تمدن نبودە و فجایع تاریخی بودە است کە اکنون در نتیجە آن و در یک کشور کثیر الملە تاب و تحمل خواستە های آنان را نداریم.

گویی افراطیون مدافع صفویسم کشتار بیرحمانە تعداد فراوانی از مردم ملیتهای موجود در ایران را بە بهانە رسمی کردن آیین تشیع یادشان رفتە است!! گویی شوونیستهای شاهی هم نشستن شاهان و دلالان آنها را مقابل درب سفارتخانە های کشورهای بیگانە کە حاضر بودند برای یک دیدار از کشورهای فرنگی تمامی ملیتها و این ایران متمرکزی کە اکنون از آن دم می زنند را حراج کنند و بفروشند یادشان رفتە است!!.

قراردادهای ننگین گلستان و  ترکمن چای و غیرە کە شاهان مقتدر حاکم بر ایران متمرکز امضاء کردند را هم باید یادشان انداخت. اگر برای شما مطرح کردن مطالبات و خواستە های مشروع از سوی ملیتها و مذاهب موجود در ایران با ” تمامیت ارضی” ایران منافات دارد، برای ما ملیتها و مذاهب هم تحمل بی حقوقی در چارچوب ایرانی متمرکز کە حاکمان ظالم و بی کفایتش تمام سرنوشت ما را رقم بزنند غیر قابل قبول است.

دستکم اکنون ملیتهای ایران بدین باور رسیدە اند کە تاریخ ‌نگاری یک جانبە شما و نگرش تحقیرآمیز به ملیتها و مذاهب ایران اگرچە بسی مایە تأسف و اندوە است، اما همزمان عامل اصلی بسیاری از بدبختی‌ها و فلاکتها و فساد اداری و سیاسی دستگاە حاکمە نیز می باشد.

سالهای مدیدی است کە شوونیسم به نام ایران‌ دوستی و ملی ‌گرایی و ادبیاتی کمابیش مشابه، چشم بر واقعیات بسته‌ و حتی متوسل بە تقیە و دوو رویی هم شدە و فی المثل می گویند ” هر جا فرد کرد زبانی وجود دارد آنجا ایران است” !!.

 یا اینکە می گویند “کردها صاحبان اصلی ایران هستند” ، یا سردمداران رژیم ولایت فقیە می گویند” کردها مرزداران خوبی برای ایران اسلامی هستند”!! .

اگر قدری انصاف داشتید، باید عملا بە این نکتە اعتراف می نمودید کە فرهنگ و زبان فارسی مدیون فرهنگ و زبان کردی است، چرا کە بە گفتە بسیاری از پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی و نیز اشخاص متشخصی در فرهنگستان زبان و ادب پارسی معتقدند کە کە اگر روزی زبان فارسی از بین برود، بی شک می توان از روی زبان و ادبیات کردی آنرا دوبارە زندە کرد!!.

پس این همە توهین و تقیە کردن برای چە مقاصدی است؟ مگر می شود بە ملتی گفت صاحب اصلی سرزمین ایران، اما بە زبان ، تاریخ و فرهنگ آن اعتقادی نداشت!.

بنابراین بهانە قرار دادن”تمامیت ارضی” جهت سد کردن مطالبات مشروع ملیتها و مذاهب ایران، حربە ای است قدیمی وشناختە شدە کە هیچ توجیە منطقی ندارد و دست شما در این زمینە رو شدە است.

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی