"an independent online kurdish website

بە دنبال مدارک منتشر شده از سوی ویکی لیکس و همچنین فاش شدن نامه نگاریهای آقای خمینی قبل از انقلاب بە امریکا، گمانە ها در مورد اینکه امریکا و قدرتهای غربیaref-shexahmadi-01

بطور مستقیم در فروپاشی نظام سلطنتی در ایران و روی کار آمدن مُلایان نقش داشته اند را به طور جدی تر واقعیت بخشید.

اما اینک بعد از چند دهه از حاکمیت رژیم ولایت فقیه، عملاً دولت امریکا در قالب مذاکره بر سر قضیه غنی سازی اورانیوم و زندانیان دو تابعیتی بی پرده و مستقیم با دولت مذهبی ایران وارد مذاکره شده است. بدین صورت خطرات جدی بعد از این سیاست کابینه اوباما را باید در روزهای آینده در داخل و خارج از کشور مشاهده نمائیم.

با اعدام شهید شهرام احمدی و بیش از بیست تن دیگر از زندانیان اهل سنت کُردستان که در این سالها از نظر تعداد و شیوه اجرای آن از سوی رژیم بی سابقه بوده است، عمداً رهبران ولایت فقیه با ارسال این پیام به تمامی مخالفین خود و اپوزسیون ایران، دور جدیدی از عدم تعهد خود به قوانین بین المللی در ممنوعیت اعدام و ادامه نقض حقوق بشر در ایران را رسماً اعلام نمودند.

با اعدام شهرام امیری، پژوهشگر اتمی که با قول و وعده های کاذب رژیم ولایت فقیه از امریکا برگشته بود، رژیم شهرام کُشی را با نیت قلع و قمع کامل مخالفان خود شروع کرد.

اما نکته مهم اینجاست که در کابینه ” تدبیر و امید” حسن روحانی و بعد از نوشیدن جام زهر در برجام و شکستهای مفتضح هر روزه در برشام و سوریه، تصمیم فوق العاده خطرناکی برای کنترل صداهای مخالف و حذف دشمنان داخلی این رژیم اندیشیده شده است.

این روزها دولت اوباما در واکنش به گزارش رسانه ها در مورد جزئیات ارسال وجه نقدی معادل ۴۰۰ میلیون دلار به ایران همزمان با آزادی پنج زندانی آمریکایی ایرانی‌تبار در تهران، ارسال این وجوه به رژیم ولایت فقیه را بخشی از اختلاف مالی قدیمی میان دو کشور بر سر دارایی‌های بلوکه شده ایران در سال ۱۹۷۹ بوده اعلام داشته و گفته است که نباید این راه حل مناسب را با ” باج دادن ” کاخ‌ سفید برای آزادی زندانیان به حکومت ایران تفسیر کرد.!

اما بر اساس معلومات منابع آگاه، آمریکا در ماه ژانویه سال جاری و همزمان با آزادی آمریکایی‌های زندانی در ایران معادل ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد را به صورت ” محرمانه” با هواپیما به این ایران فرستاده است.

بنابراین نمی شود گفت ارسال محموله پول بصورت محرمانه بعد از آزادی زندانیان دوتابعیتی از زندانهای ایران تنها رویدادی “اتفاقی” بین دو کشور بوده است.

به عقیده بسیاری از صاحبنظران سیاسی جهان، بعد از همکاریهای وسیع ایران با امریکا در نابودسازی برخی از رهبران القاعده و طالبان توٲم با پروژه های ضد امریکایی آنها در افغانستان و عراق و فریب آنها به نفع امریکا، دولت اوباما بدان نتیجه رسیده است که باید عرصه های خاصی بر روی رژیم ایران گشوده شود، چرا که حسن نیت سردمداران ایران در مسائل منطقه و همسویی محرمانه ولایت فقیه با امریکا کاملاً ملموس و خارج از توهمات و عکس گمانهای پیشین آنها بوده است.

عملکرد سالهای گذشته کابینه اوباما نشان داده است که، آنچه موجب ناامنی و گسترش افراط و تروریسم در خاورمیانه شده است، سیاست ها و اقدامات نسنجیده دولت ایالات متحده و برخی از متحدینشان در منطقه در ارتباط با حاکمان ایران و برخی دیگر از رژیمهای سیاسی موجود در خاورمیانه بوده است. اگرچه مقامات کنونی آمریکایی بارها در سخنان خود به این واقعیات عملکرد ناصواب خود اذعان کرده اند، ولی کماکان تلاش می کنند با فرافکنی از این واقعیات تاریخی نیز فرار کنند.

از جهت مقابل هم، علیرغم ادعاهای رژیم ایران در زمینه صلح منطقه ای، امنیت و ثبات در محیط پیرامونی ایران، هیچگاه اولویت سیاست خارجی آنها نبوده، چرا که سیاست رژیم بر شناخت صحیح انسانی از واقعیات مردم منطقه بنا نشده و بلعکس فراز و نشیب‌ها، دوگانگی ها و تناقضات خطرناک سیاست های رهبران کنونی ایران همواره بر عداوت و خرابکاری با همه همسایگان، حمایت از گروههای تروریستی و مقابله با وجود صلح و آرامش در منطقه و از جمله دخالت در امور سایرین، افراط و فرقه گرایی بنا شده است.

نهایتاً بعد از این باجگیری موفق آمیز توسط ولایت فقیه، همزمان رهبران رژیم اعلام کرده اند که حمایت از دوستان و متحدین منطقه ای خود (حزب الله لبنان، حوثی ها، بشار اسد) در برابر تهدیدات مشترک را ادامه خواهند داد و در صورت حسن نیت ایالات متحده، اینبار به طور مصم تر حاضرند با امریکا و قدرتهای غربی بر پایه احترام متقابل در برابر چالش های فراوان و مشترک موجود و در جهت ثبات خاورمیانه و جهان همکاری نمایند.

آری، تلاش سیاستمداران ولایت فقیه و لوبی فعال آنها در امریکا در طول سالهای ریاست جمهوری احمدی نژاد، برای فریب دولت اوباما و متقاعد کردن آنها به اینکه در تمام جهان اسلامی دوستی بهتر و راسختر از رژیم ولایت فقیه نمی یابند، گویا این روزها به ثمر نشسته است.

با وجود مخالفت جمهوریخواهان کنگره امریکا، کابینه اوباما همچنان با سیاست نرم و دوستانه خود در مقابل رژیم ولایت فقیه متحمل شکستهای فاحشی می شود که همزمان در داخل امریکا هم مخالفان اوباما سعی برآن دارند که افکار عمومی ایالات متحده را بر ضد این نوع سیاست بشورانند.

این سیاست اوباما در درازمدت تنها ضرر و زیان برای جامعه بین المللی و سایر دولتهای غربی ندارد، بلکه بزرگترین قربانیان این سیاست غلط امریکا، ملیتهای موجود در ایران هستند که فشارهای پی در پی اقتصادی و عواقب بعد از تحریمهایی چند سال اخیر، زندگی آنها را تیره و تار کرده است و اینک با باجگیریهای مالی رژیم و آزاد شدن بخش زیادی از پولهای بلوکه شده، نه تنها سفره های خالی آنها پر نمی گردد، بلکه احساس می کنند مرگ جلاد را به تٲخیر می اندازد و این حاکمیت سرکوبگر را به جان آنها می اندازد.

بر کسی پوشیده نیست که هرگاه در مسائل و اختلافهای بین المللی، رژیم ولایت فقیه نقش پیروز میدان را برای خود فرض می کند، مردم ایران نه تنها هیج سودی نصیب شان نمی گردد، بلکه متٲسفانه دستان جنایت کار رژیم برای اعدام و زندانی کردن فعالین و دگراندیشان در داخل کشور باز می گردد.

بنابراین اگر دولت اوباما برای آزاد سازی چند زندانی خود در ایران حاضر شد با رهبران رژیم وارد معامله شود و به باجگیری آنها تن دهد، می بایست عواقب خطرناک و غیر انسانی این سیاست غیرعاقلانه خود را هم در حق مردم ایران به خوبی درک می کرد.

اعدام بیش از بیست نفر از زندانیان عقیدتی و به احتمال زیاد طی روزهای آینده نیز اعدامهای دیگر، این حقیقت را به خوبی به دولت اوباما آشکار خواهد ساخت که مافیای قدرت در ایران موفق شد ضمن باج گرفتن از دولت امریکا به عدم تعهد خود نسبت به رعایت حقوق بشر نیز ادامه دهد و در حال حاضر رهبران رژیم جمهوری اسلامی از لحاظ جایگاه بین المللی مکانی امن را برای خود یافته اند و با پشتوانه مستقیم و غیر مستقیم کابینه اوباما در داخل و خارج از ایران ماجراجویی می کنند.

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی