"an independent online kurdish website

هم اکنون که با کمبود پیمایش های استاندارد علمی در زمینه شناسایی آسیب های اجتماعی در سطح ملی در ایران روبه رو هستیم و هر محققی ناگزیر است بر اساس تجربیات و مطالعات خود معضلات و آسیب های اجتماعی ایران را فهرست کند، نگارنده بر اساس شواهد و قرائن موجود، مشاهدات و اطلاعاتش، معضلات و آسیب های اجتماعی جامعه ایران را به ترتیب زیر اولویت بندی می کند.homan_simko

انحرافات جنسی , اعتیاد, خودکشی, مهاجرت, فقر, بیکاری, موضوعاتی هستند که به نشاط اجتماعی و فردی هر کشور یا جامعه ای تاثیر میگذارند. زمانی که مردم جامعه ای از نشاط اجتماعی برخوردار باشند، وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، رضایت از زندگی و همچنین سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش پیدا کرده و طبیعی است که به موازات آن آسیبهای اجتماعی نیز کاهش می­یابد و انگیزه برای کار و تلاش افزایش می­یابد. در نتیجه چنین جامعه­ای، مسیر پیشرفت و ترقی را طی خواهد کرد.ایران در حوزه شادی رتبه ۱۱۴ام را در رده بندی سازمان جهانی بهداشت دارد. افسردگی در ایران آمار نسبتاً بالایی دارد. آمار بالای مصرف مواد مخدر زنگ خطری برای این مسئله است. شادی­های اجتماعی ما در حد ارتباط کلامی توقف کرده و از ارتباطات رفتاری و احساسی واقعی خبری نیست. تفریحات فردی غیرفعال مانند رفتن به مراکز خرید، رفتن به رستوران­ها، پاساژ گردی، تماشای تلویزیون، تمسخر دیگران تا حدی جای شادی اجتماعی را گرفته است

آسیب اجتماعی                                                                                                                                     

آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود که در چارچوب اصول اخلاقی و قوامد عام عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمی گیرد و در نتیجه با منبع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرومی گردد. به همین دلیل ، کجروان سعی دارند کجروی ها خود را از دید ناظران قانون ، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان نمایند ؛ زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی ، تکفیر اخلاقی ، طرد اجتماعی مواجه می شوند. آسيبهاي اجتماعي پديده هايي واقعي، متغير، قانونمند و قابل کنترل و پيش گيري اند. کنترل پذيري آسيبهاي اجتماعي شناخت علمي آنها را در هر جامعه اي براي پاسخ به پرسشهاي نظري و عملي و کاربردي از ايده ها و يافته هاي علمي توليد شده در برنامه ريزي هاي کوتاه و بلند مدت براي مقابله صحيح با آسيبهاي اجتماعي، درمان يا پيشگيري از گسترش و پيدايش آنها را ضروري و پر اهميت مي سازد. سیاست های اجتماعی هر جامعه ای روش های مختلفی را در برخورد با آسیب های اجتماعی پیشنهاد می کند.شیوه ی برخورد با این مسائل هم چنان که پیشتر گفته شد،ارتباط مستقیمی با این سیاست ها دارد.این سیاست ها را هم نهادهایی که در تمامی جوامع وجود دارد تعیین می کند. در مورد راهکارهای اصلاح وبهبود آسیب های اجتماعی هم نظرگاه های مختلفی وجود دارد. عده ای روش انکار و پرده پوشی را تجویز می کنند وعده ای دیگر به روش های پلیسی وسرکوب اعتقاد دارند. جوامعی هم وجود دارند که به این مسائل نگرشی علمی و منطقی دارند وسعی می کنند با قبول وجود این آسیب ها، علت آن ها را با استفاده از روش های علمی بشناسند و برای حذف یا به حداقل رساندن آن ها از روش های منطقی سود ببرند.این جوامع، آنهایی هستند که در آن ها انباشت علمی صورت گرفته و در اثر ارتباط با فرهنگ های مختلف به سطحی از آگاهی رسیده اند که به حق آزادی و برابری انسان ها و حق برخورداری تمامی انسان ها از حقوق مادی ومعنوی اعتقاد داشته باشند

آن چه در مورد آسیب های اجتماعی در ایران می توان گفت این است که به وضعیت خاص سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، آسیب های اجتماعی علاوه بر این که مسئله ای اجتماعی شمرده می شوند، بار ارزشی نیز دارند. یعنی یک آسیب که در یک جامعه ی با سیاست دولتها ، فقط یک جرم محسوب می شود، در ایران علاوه بر جرم بودن، گناه به شمار می رود. این نگرش خاص به مسئله ی اجتماعی باعث می شود که مجرم یا منحرف بیشتر از آن که جامعه و روابط حاکم بر آن را عامل انحراف خود بداند، خودش را گناه کار می بیند و این می تواند یکی دیگر از آسیب های فردی و اجتماعی و روحی روانی را منجرب میشود.(خودکشی. روسپیگری. مهاجرت و غیره) رژیم ایران با یک حکومت اسلامی که در مرکز هدایت میشود مانند ان میماند که با چشمهای بسته و زبان باز در سطح بین المللی این که ما پیشرفت اقتصادی و جامعه با رفاه بالا داریم. در جوامع مدرن امروز تمایل بر این است که این سیاست ها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق شده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این امور دارد.اما در جوامعی که در آن ها نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاست ها توسط این نهاد وضع و به جامعه دیکته می شود.تجربه نشان داده است که جوامع نوع اول در مهار بحران های اجتماعی موفق تر عمل کرده اند.چون مردم راهکارهای مقابله با آسیب های اجتماعی را وضع واز آن ها حمایت می کنند.اما در جوامعی که سیاست های اجتماعی را نهاد سیاست وضع می کند،لاجرم باید ضمانت های اجرایی آن ها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس ضرورت پیدا می کنددر رژیم ایران هر چه بیشتر مردم را به دینگرایی و اینکه فقر مجموعه ای از اسلام است و مدارا کنید

جامعه ایران بر اساس یک سری الگوهای ناسیونالیسم اسلامی نهادینه شده است. امنیت اجتماعی را با گماردن ماموران فساد اخلاقی که همان گشت ارشاد و نیروی بسیج, برای رسیدگی به آزادی زنان و طرز لباس پوشیدن انان میباشد. کنترل میکند نشاط اجتمایی یکی از هنجارهای اسیب شناسی و یک مدلی برای رفاه اجتمایی در یک جامعه میباشد, آیا ایرانیان امروزه نشاط و شادی دارند. اگه اره یا نه به چه اندازه.؟ مشخصان میتوان عنوان کرد که رژیم اسلامی ایران هدف اصلی اش هر چه مهمتر کردنه مذهب و دین و همچنین الگو پردازی از طریق دین. نهاد و سارمانهای مذهبی که تنها راه کار رژیم برای سرکوب و کنترل اجتمایی هستِ را در دستور کار دارند . همینطور هم با ترس از قوانین دینی و خروج از محدوده دینی مذهبی که برای مسلمان خروج از چنین قوانینی به عنوان ترد یا رد اسلام که عواقب معنوی و اخروی را دارا میباشد

اگر عمیقا   به موضوع بنگریم مشاهده میکنیم که کشورها ی صنعتی یا پیشرفته دستور کار برای آسیب اجتمایی و نشاط فردی اجتماعی را در پیشبرد اهداف دولت برای ریشه کن کردن مسایل از قبیله بیکاری فقر اعتیاد   مساله حاشیه اخلاقی و روانی و دسترسی هر چه بهتر مردم به خدمات دولتی برای وجود رفاه اجتماعی در یک جامعه میباشد را می دانند, چیزی که در رژیم ایران به ان توجهی نمی شود. البته از یک روحانی یا عالم دینی انتظار دموکراسی یا هر ایدئولوژی که مغا یره اسلام و شرط و شروطه اسلامی میباشد یک مشکل یا یک تراژدی در سطحه منش اجتماعی یا سطحه شناخت کلی مردم از این نوع سیستم حکومتی میباشد امنیت اجتماعی همواره به عنوان یکی از نیازهای اساسی هر جامعة انسانی مطرح بوده است، زیرا وجود این پدیده در سطح جوامع نظم و بقاء را به عنوان مهمترین کارکرد اساسی خود بوجود می آورد. در واقع این پدیده از اصلی ترین و اساسی ترین کار ویژه های نهاد اجتماعی حکومت یا همان دولت می باشد؛ که مردم حق خود را در مورد دفاع از حریم عمومی و خصوصی، حفظ جامعه به نهاد اجتماعی حکومت تفویض می کنند، که این مسئله بر اساس دیدگاه نخبه گرایی بیانگر نقش بارز نهاد اجتماعی حاکمیت در تأمین امنیت در سطح جامعه بر عهده حکومت می باشد. در مقابل این ایده، باید اشاره به این کرد که آنچه منشاء این فرایند است باید در فرایندهای بنیادی تر مورد بحث قرار گیرد؛ که این فرایند( امنیت اجتماعی) در بطن جامعه جای دارد؛بنابراین استمرار وجود ارزش های فرهنگی، فرایند اجتماعی شدن، وفاق و همکاری اجتماعی و…. در بین شهروندان می تواند از مهمترین عوامل ارتقاء و تقویت امنیت اجتماعی به صورت واقعی باشد؛ در حالی که نظام های دولتی و حکومتی با توسل به قدرت نظامی شان و اقدامات و خط مشی های قهرآمیز و اجباری امنیت از جمله امنیت اجتماعی را می خواهند بسترسازی نمایند

در مطالعات جامعه شناختی باید عنوان کرد که از دو بُعد می توان از این نوع امنیت بهره برد. اول اینکه این نوع امنیت در سطح جامعه از حیث ضرورت حیات اجتماعی برای بقای هر جامعه ای لازم می باشد؛ دوم اینکه از حیث تأثیر گذاری در کم و کیف امور اجتماعی،سیاسی، دولتی و حکومتی که جامعه با بحران ها و مسائلی روبرو است، این پدیده در سطح جامعه لازم است. بنابراین طرح و تدوین چارچوب جامعه شناختی برای این پدیده در حال حاضر برای هر اجتماعی از جمله جامعة خودمان لازم به نظر می رسد. حفظه منافع اسلامی امنیت اجتمایی در ایران خوانده میشود. یعنی ربطی به مسئله رفاه اجتمایی جامعه ندارد. چون استحکام رژیم از رفاه اجتماعی و امنیت اجتماعی و فردی مهمتر است. البته مردم ایران نیز چون افراط گرایانه به مذهب مینگرند اینبه خودی خود مشکلی در سطح جامعه است که برای تما یز و جدا سازی این سطح و تحلیل فرق مذهب به عنوانه یک هنجار جامعه شناختی و نهادینه کردن مسئله آسیب شناسی که درپیش برد اهداف رفاه اجتمائی مواثرند را باید در نظر داشته باشند یا در خودشان نهادینه کنند. زود باور نباشند و اعتماد به نفس فردی اجتماعی را کسب کنندچون تنها راهی که رژیم اسلامی ایران میتواند همبستگی بین جامعه برقرار کند همین مذهب هست. چون الگوهای سیاسی اجتمایی فرهنگی در دست کار نیست که مردم به ان بنگرند و پیروی کنند. سردمداران رژیم این واقعیت رو به آسانی میشناساند

در هر جامعه ای برخورداری از امنیت در هر سطحی به صورت پایدار و همه جانبه از اهداف اساسی هر نظام اجتماعی است. بنابراین جامعه تا حدزیادی از بنیان های خود تأثیر می پذیرد. مؤلفه های اجتماعی از یکسو روابط اجتماعی و کارکردهای جمعی را رقم می زنند، و از جهت دیگر با توجه به جایگاه دولت یا حکومت در هر نظام اجتماعی این نهاد اجتماعی می تواند نظام اجتماعی را در رسیدن به اهداف و عملی ساختن برنامه ها در هر بُعدی کمک نماید؛ بر این اساس می توان گفت که امنیت اجتماعی از مهمترین مؤلفه های اساسی و پایدار امنیت در هر جامعه ای است که هر چه میزان این مؤلفه در بین سایر عوامل پایدار امنیت قوی تر و بیشتر باشد، امنیت ملی پایدارتر، کم هزینه تر و شکوفاتر خواهد بود. بنابراین نقش کار ویژه های امنیت اجتماعی در سطح هر جامعه ای به طور اجماع بر این مباحث متمرکز است که، این پدیده در سطح نظام اجتماعی باعث شده که انسان ها کنار هم جمع شوند، و از نیروهای جمعی هم بهره مند گردند؛ و در مسئولیت های اجتماعی مشارکت داشته باشند، تا آسوده تر و راحت تر زندگی نمایند. جامعه ای که می خواهد از توسعه و پیشرفت لازم و از ظرفیت های و فرصت های لازم اجتماعی و فرهنگی بهره ببرد، همواره نیازمند به این است که در هر بُعدی از امنیت بالاخص امنیت اجتماعی بهره مند گردد

امنیت اجتماعی در سطح جوامع ناشی از استمرار وجود ارزش های فرهنگی چون( فرایند اجتماعی شدن، نظم، وفاق و همکاری اجتماعی و….) به حفظ حریم اجتماعی، رفع خطرات،استفاده بهینه از فرصت ها و ارتقاء سطح زندگی اجتماعی می پردازد. امنیت اجتماعی را نوعی توانمندی جامعه برای مراقبت از و ویژگی های بنیادی گروه های اجتماعی و قومی، در برابر تغییرات و تهدیدهای عینی جامعه یا همان تقویت هویت های اجتماعی و قومی باید دانست. از نظر ماهوی امنیت به معنای رهایی از خطر، تهدید،آسیب، اضطراب،هراس، نگرانی یا وجود آرامش، اطمینان،آسایش، اعتماد، تامین، ضامن است. امنیت در سطوح (منفعل- فعال- فرافعال) به حفظ تداوم هویت اجتماعی و فرهنگی می پردازد. امنیت اجتماعی به عنوان پدیده ای در مسیر تحولات اجتماعی برسر راه توسعه یعنی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مورد توجه مردم و گروه های اجتماعی قرار می گیرد. اهتمام به مسئله امنیت اجتماعی در جامعه ناشی از افزایش سرمایه اجتماعی خواهد بود.در سطح جامعه هر چه شرایط محیطی و میزان تراکم و چگالی تعاملات اجتماعی موجود در محیط های اجتماعی با لاتر رود، در نتیجه انسجام، اعتماد و تعامل اجتماعی بیشتر خواهد شد. امنیت اجتماعی در سطح خانواده به معنای رفع تهدیدهای اجتماعی و بهره مندی از فرصت های اجتماعی خانواده تعریف می گردد. امنیت اجتماعی با گسترش شهرنشینی و بروز آسیب های اجتماعی در سطح محلات از جمله مباحثی است که مدیریت شهری می تواند، در جهت تقویت سرمایه های اجتماعی شهروندان گام هایی مؤثری بردارد. امنیت اجتماعی پاسداری از هویت های اجتماعی است؛ بر این اساس جامعه از طریق گسترش فضای اجتماعی و از بین رفتن موانع و محدودیت های اجتماعی برای گروه های قومی و اجتماعی به دنبال حفظ الگوهای هویتی خواهد بود. مهمترین خصوصیات امنیت اجتماعی شامل (جامع بودن، تجزیه ناپذیری، ذاتی، تمرکز بر عدالت و….) می باشد. رویکرد سلبی با توجه به برقراری نظم امنیت اجتماعی را تعریف می کند و وجه ایجابی با توجه به ظرفیت ها و توانمندی های جامعه امنیت اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد. نگرش جامعه شناسی خرد به این پدیده ترکیبی از عینیت و ذهنیت و مناسبات و تعاملات غیر رسمی است. نگرش کلان به امنیت اجتماعی در بستر جمع و هنجارهای رسمی حاصل می گردد. در مباحث نظری و روش شناسی دیدگاه های علوم انسانی با توجه به خصوصیات ذاتی دیدگاهیشان به تشریح امنیت اجتماعی پرداخته اند. در بین مکاتب جامعه شناسی کارکردگرایی نظم ساختاری در جامعه را برابر با امنیت و ابعاد آن دانسته، مکتب کنش متقابل امنیت را حاصل کنش متقابل اعضای جامعه دانسته، و مکتب روش مردم امنیت را در بین زندگی و نظم روزمره مردم ریشه یابی می نماید. گیدنز دو وجه عینی و ذهنی را برای بررسی امنیت وجودی بیان می کند. مولار با تأکید بر گفتمان سلبی، امنیت اجتماعی را ناشی از رفع تهدید هویت اجتماعی دانسته، باری بوزان بیشتر با تکیه بر دولت محوری این پدیده را مورد ارزیابی قرار داده است؛ ویور ارتباط متقابل هویت- جامعه و امنیت در اندیشه های خود می پردازد؛ میتار هم با تکیه بر مدل آنارشیستی به فرمول بندی هویت به عنوان بنیادی ترین هسته امنیت اجتماعی اشاره می کند. با توجه به یکسری از خصوصیات درونی در سطح جامعه ایران می توان اشاره به تفاوت های بسترسازی امنیت اجتماعی با جامعه غربی کرد، که در مقاله به آن اشاره گردیده است

فقر و   بيكاري                                                                                                                                

پس از پيدايش انقلاب صنعتي، طبقه مولد از همه جهات مورد تهديد قرار گرفت. عدم تعادل بين عرضه و تقاضا از طرفي و عدم نياز به كارگران ماهر و نيمه ماهر با ظهور ماشينيزم از سوي ديگر، باعث بوجود آمدن قشر بيكار در جامعه شد. بدين ترتيب آنهايي كه از قلمرو توليد كنار گذاشته شدند از نيازهاي اساسي زندگي محروم ماندند و از همين جا بود كه فقر نوين پديد آمد.شايد بتوان ناكامي از دستيابي به كمال، تنهايي، وابستگي فرهنگي و بسياري مسائل اين چنيني را مصاديقي از فقر نوين قلمداد كرد، ولي معناي ثانوي آن به مشكلات اقتصادي كه زخمهاي عميقي بر جهان وارد آورده و عامل فقر يعني بيكاري را تقويت نموده و روند بهبود سريع استانداردهاي زندگي را متوقف ساخته است، بر مي گردد. اين فقراي نوين كساني هستند كه يا از روند توليد كنار گذاشته شده اند يا به علت عدم دستيابي به اشتغال مناسب به گردونه طبقه فقير سقوط كرده اند. در جهان امروز، فقر به همان اندازه كه تكنولوژي پيشرفت مي كند، در حال ترقي است. بنابراين عامل زاينده فقر را بايد در اشتغال و كار مناسب جستجو كرد. جيواني سارپيلون، استاد جامعه شناسي در ايتاليا مي گويد: فقراي نوين قربانيان بحران ها و پيامد انقلاب تكنولوژيك هستند و خواهندبود. بيكاري در دوره فوران نو آوري ها در حوزة توليد، بسيار جدي تر از دوره ترقي تكنولوژيكي است. و عامل رشد جمعيت و بيكاري كه بدان اشاره شد، به لحاظ تئوريك در جامعة امروزي ما نيز قابل مشاهده است. گسترش فوق العاده سريع شهرنشيني در كشورهاي در حال توسعه بسيار ويرانگر تر از بقيه است كه آثار و پيامدهاي زيانباري از قبيل سوءتغذيه، بهداشت نامطلوب، بزهكاري، بيكاري، تكدي گري، روسپيگري و مسائلي از اين دست را در پي دارد. توسعه ميدان اعتياد، كودكان خياباني، دختران فراري، زنان روسپي و… اشكال نويني از فقر با همه ابعاد آن است. مهاجرت به شهرها، علاوه بر مشكلات حاشيه نشيني، اشتغالاتي از قبيل فروشندگي دوره گردي، بچه هاي واكسي، سيگارفروشي، تعميركارهاي كنار خياباني و بسياري مشاغل از اين قبيل را به وجود مي آورد.

كودكاني كه بايد در آن سنين به فراگيري فرهنگ و دانش و تجربه مشغول باشند. مجبورند به خاطر تامين مايحتاج روزمره و گذران زندگي، به كارها و مشاغل كاذب و غيرمقبول رو بياورند، چرا كه شهر براي بسياري از خانواده هاي جهان سوم، بهترين جا براي كودك است و خدمات آموزشي و بهداشتي مناسب دارد، ولي معايب خود را نيز دارد، چرا كه كودك به علت دوري بيشتر از خانواده بيشتر در خطر استثمار است میزان خط فقر و اعلام آن به صورت مستدل و قابل اعتماد در ایران به دلایل مختلفی از جمله فقدان استانداردها و معیارهای واقعی و به روز، اکراه دولت ها از انتشار آمار فقر به منظور ممانعت از قضاوت های سیاسی در مورد دولت حاکم، تفاوت در هزینه و عادت های اقتصادی خانواده ها در محیط های روستایی یا شهری و نیز شهرها با یکدیگر و حتی در میان خانواده های یک شهر، همواره با ابهام روبرو بوده است. این در حالی است که خط فقر پس از سال 86 رشد قابل توجهی پیدا کرده و به گونه ای که در ماه گذشته یکی از کارشناسان اقتصادی ، خط فقر را بریا شهر تهران دو میلیون و 700 هزار تومان اعلام وادعا کرد خط فقر در سال 93 برای یک خانوار5 نفری در برخی از روستاها یک میلیون تومان بوده و در شهر تهران این عدد به 2 میلیون و 500 هزار تومان رسیده است در حال حاضر پیامدهای افزایش خط فقر و تورم و شرایط اقتصادی نامناسب بسیاری از حوزه ها را به صورت نگران کننده ای متاثر ساخته است. رشد آمار عقب ماندگی ذهنی به دلیل سوءتغذیه کودکان، عدم تمایل خانواده ها به فرزندآوری و جرم خیزی مناطق و شهرهای فقیر مهمترین و بارزترین تاثیر فقر در جامعه است. در حوزهای شهرستانی و حاشه ایی ایران فقر در اکثر از مناطق روستایی حتی شهری سر به نقطه اوج خود زده است. در آذرباییجان غربی و بلوچستان نزدیک ۳۰ درصد بیکاری و فقر نمونه از ان است. اما نکته جالب اینجاست که هیچ نهاد یا سازمان دولتی یا حتی شخصیتهای دولتی ایران در این باره قدم به میان نگذاشته و این پدیده روز به روز بزرگتر و خانمان سوزتر میشود. این بدان معناست که اقلیتهای مذهبی و قمی در این منطقه معیشت میورزند. از طرفه دیگر رژیم ایران این مناطق را علیه رژیم میداند.

 

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی