"an independent online kurdish website

حدود ٣٥سال از یورش جمهوری اسلامی بەکردستان طی فرمان ” امام خمینی” میگذرد.sediq-babayi-

یادآوری روزهای دردناک علی الرغم انگیزە آن تحت هر عنوانی برای آنانی کە حد اقل امیدی بە  همزیستی مسالمت آمیز ملت های ساکن ایران در آیندە  را مد نـظر  دارند کمـترین نتیجە مثبت  ببار نخواهد آورد  اگر با واقع بینی و بدور از پردەپوشی در راستای چارەجویی مشکلات عدیدە سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و… در این زمینە را در بر نگیرد.

از آنجملە  پرداختن و مرور  دوبارە جمهوری اسلامی  بە ڕویداد مهمی کە بستر  آن شهر پاوە در استان کرمانشاە   مرداد ماە سال ١٣٥٨ میباشد نگارندە این مطلب  را ناچارا” و بدلیل   در هم آمیختن ، خلق آشفتگی ، تلاش در ایجاد انحراف و واژگونە نشان دادن  و لوث بیشترحقایق مرابر ان داشت     اشاراتی هەر چند مختصر بە موضوع  بمثابە شاهدی بر آن وقایع داشتە باشم .

 اینجانب صرفنظر از اینکە خود از اهالی شهر نامبردە  ( پاوە)   بودە  در بحبوحە  شروع انقلاب علـیە  رژیم شاهنشاهی سابق نیز از فعالین  شهر و در مقطع ذکر شدە برای مدتی نیز عضو منتخب شورای انقلابی شهر و همچنین فعال در ردیف  جریانهای سیاسی و بهمین دلیل در  ارتباط با مهرەهای  اعزامی از مرکز در  اوایل گسترش تنشهای سیاسی  با تهران  و قبل از شروع عملی  درگیریها  و تهاجمات مسلحانە طرفین (تهران و کردستان) بودەام

لذا از آنجائیکە خود و خانوادە ام همگام با بسیاری  دیگر از همشهریانم  در واقع قربانی این گونه سیاستها شده ایم  خواستە وناخواستە دور و نزدیک  خود ناظر بر بیشتر رویدادهایی بودە ایم  کە بر این بخش از کردستان گذشتە است.

بنا بر این عکس العمل روشنگرانە در اینمورد نە از روی اطلاعات، گفتە و شنیدەهای جانبی  بلکە بعنوان شاهدی بر بسیاری از رویدادها از نزدیک بیان میگردد. اما قبل از وارد شدنبە اصل موضوع اشارە مختصری بە شهادت نامە کارگردان فـیلم  ”چ”  آقای  ابراهیم حاتمی کیا در رد اولیە تلاش نامبردە برای وارونە نشان دادن  حقایق و رویدادهای تحمیلی بر کردستان ضروری بنظر میرسد .

١٥/٨/٢٠١٢آقای حاتمی کـیا مطلب کوتاهی  در سایت فیلم  ”چ” قبل از اکران فیلم درفیوریە ٢٠١٤ با عنوان  ” آخرین روزها در پاوە” بدین مضمون نگاشتە اند.

این روزها آخرین پلانهای فیلم شهید چمران  را در شهر پاوە فیلم برداری میکنم . شهادت میدهم  کە  مردم پاوە، خانقاە ، دوریسان و نســمە را مردمی بسیار مهربان ، صبور و بمعنی واقعی مظلوم دیدم .

شهادت میدهم کە در طول تجربە فیلمسازی مردمی را تا بە این حد صبور ، با وقار و والا نظر ندیدە بودم . میدانم و میدانند کە بهرحال حاتمی کیا کارگردان مرکز نشین است  اوآمدە از واقعەای بگوید کە میتواند با درک  و احساس این مردم زجر کشیدە فاصلە داشتە باشد.ولی صبورانە تحملم کردند. ”

آقای حاتمی کیا بحق اشارەای معنی دارو  منطبق با واقعیتی را بیان داشتە  کە در طول مدت اقامت خود  در رفتار و حرکات حساب شدە مردم   با اشارات و ایماهای کافی در بروز آنچە بر آنان گذشتە و میگذرد  موج میزدە است . او آنجا رفتە است تا از واقعەای بگوید  کە میتواند با درک و احساس این مردم زجر کشیدە فاصلە داشتە باشد ولی  صبورانە تحمل کردند. اقراری اینچنین  آنقدر گویا  میتواند باشد کە  گفتە “المامور ولمعذور” در رسالت قهرمانسازی ویرا توجیەنماید.

تحمل صبورانە  این مردم برای مثال در ڕوستای مورد اشارە ایشان (نسـمە ) کە فقط در یک خانوادەو به شهادت رسیدن   سە جوان بنامهای لطیف، صفیار و ستوان تحسین حسینی  ره اورد و ماحصل ماموریت باصطلاح “حل معزل کردستان آقای چمران  ” ! بودە است.  آنان قربانی سیاست ظالمانەای شدند  کە اینک تلاش میشود  از قاتلانشان “منصور حلاج”به  خورد مردم دادە شود !

فهم آقای حاتمی کیا از فاصلە عمیق درک و احساس این مردم با آنچە او مامور تولید  و بفیلم در آوردنش میباشد بسیار بجا  و حد اقل اقرار و شهادت دادن بە این واقیت تلخ خود نوعی اقرار بگناە محسوب میگردد .

از طرف دیگر چنین مردم والامقام ووالا نظری غیراز این چە میتوانستند بە آقای کیا بفهماننـد ؟  مگر نە اینست کە اینان از دیرباز قربانی چنین اعمال و سیاستی میشوندکە عکس العمل  درمقابلە با آن مرگ و سکوت هم مرگبارتر برایشان بودە است؟!

در (دوریسان) روستای دیگری کە بستر مورد اشارە در ساختن  قسمتی  دیگر از فیلم میباشد بدون شک  مردم زمزمە صدای (ملا ناصر سبحانی ) را  در لابلای فیلمبرداری صحنەهای فیلم ”چ” بوضوح میشنوند کە بدون واهمە از تصحیح اشتباە خود در پشتیبانی اولیە از رژیم میگوید  ، گفتاری کە پاسخ ولایت داعش مابانە جمهوری اسلامی همانا شکنجە ، زندان ، اعدام و دفن مخفیانە ناصر سبحانی در گورستان ”لعنت آباد” قروه از  ساختە ، پرداختە و تولیدات همین نظامی است کە چمرانها بنانهادند !!؟  منتقدان رژیم در جمهوری اسلامی حتی گورستانهایشان نیز تحقیر آمیز و جدای از دیگران میباشد! البتە در بسیاری موارد گورستان آنان هم مجهول المسکن است از آنجملە گورستان ٥٩ جوان مهابادی کە هنوزهم خانوادەهای آنان سرگردان و حسرتمند در پی یافتن محل دفن فرزندانشان در نظام عدل الهی آقای خمینی و چمرانهای زاهدپیشەاش میباشند!

گویی آقای حاتمی کیا بە عمد و هدفمندانە نام ڕوستاهای اطراف پاوە و ستایش مردمانشانرا انتخاب نمودەاست.  او از خانقاە و ووقار مردمش صحبت بمیان میآورد واقعیتی انکار ناپذیر  زیرا مردم خانقاە مردمی معتقد ، صوفی پیشە ، سید بە معنی اخص و روستای آنان در طول زمانهای گذشتە محل بست و پناە  افراد  تحت فشار و تعقیب در پناە و بارگاە پیران صاحب نامش بودەاست  .

دراین مرحلە از کشتار جمهوری اسلامی بە شاهدی مردم پاوە و منطقە (خانقاە) یکی از سنگرهای بسیار دلسوز ووفادار بە نیروهای مقاومت کرد برابر یورش لشکریان جمهوری اسلامی  به کردستان در هورامان بود. این مردم هرآنچە در توان داشتند در ارائە خدمات بە مدافعان حقوق مردم در کنار تلاش برای حل غیر مسلحانە درخواستهایشان بە فرزندان خود دریغ نورزیدند.

خانقاە در چهار کیلومتری شهر پاوەقرار گرفتە است.( قانع ژالە )  دانشجوی بقتل رسیدە در تهران هنگام تظاهرات اعتراضی مردم  علیە تقلب انتخاباتی  سال ١٣٨٨آقای احمدی نژاد در این مکان مقدس پرورش یافتە بود . شهیـد ژالە همان کسی بود کە رژیم اسلامی بعد از بقتل رساندنش تلاش داشت ویرا بسیجی قلمداد و قتل او را بە مخالفان نسبت دهد این تلاش و عوام فریبی بیهودە بثمر نرسید اما رژیم در تلاشی دیگر دست به دامن سینما برای وارونە جلوە دادن دیگر واقعیات آشکار و تلخی است  تا در پناە آن بیرحمی و قساوت خونریزانە سیستم را در کردستان توجیە و شخصیتهای ذیربط  در آفرینشی اینچنینی را بدین وسیلە تبرئە و آب پاکی بر دستهای  خون الود آنان بریزد .

نگاهی گذرا بە قسمتی از محتوای فیلم  ” چ ” ؛

قسمت اعظمی از صحنەهای فیلم بینندە را بکرات با گفتە  و فیلم شدەهایی مواجە میسازد  کە در عمل هیچگاە نەتنها چنین نبودە بلکە متن با واقعیت  ماجرا کاملا” متفاوت و غیر واقعی پیادەشدەاست !

در ابتدای فیلم با هدف آمادە سازی ذهن  بینندە  کارگردان و تهیەکنندەگان  متوسل به آفریدن محیطی آشفتە و مملو از بی بندو باری میشوند . بازار  میوە و اسلحە فروشی  و درگیری مردم و تیراندازی !؟

  توضیحا” باید گفت ؛ هنگام  شکل گیری اولیە رژیم اسلامی   کە تشکیل سپاە پاسداران بعنوان بازوی مسلح  از تلاشهای نخستین آن بود ” مصادف با اعزام تیم تشکیل سپاە در پاوە و متعاقبا” اعزام  کلاە قرمزها را در پی داشت ، آنزمان  در این شهر بازار میوە  و اسلحە فروشی بدین مضمون کە در  آغاز فیلم ”چ” نشان دادە میشود وجود عینی نداشتە و این تصاویر ساختگی با سیمای واقعی آنزمان شهر کاملا” بیگانە بودە  ومصنوعی میباشد  .

متعاقب نشان دادن بازار خیالی ،  متینگ مانندی با طرزی بسیار مسخرە از نظر فرم و حتی  فرم لباس پوشیدنهای بسیار نامنظم و بهم ریختە  (در ظاهر پوشش کردی)،   شعارهایی از طرف مردم سردادە میشود کە هیچگاە در تاریخ این منطقە تاکنون از طرف هیچ حزب و گروهی  در هیچ شهری از کردستان ـ ایران برزبان ڕاندە نشدە اند. از آنجملە در متینگ کزایی گفتە میشود ” ما استقلال میخواهیم ” ، ،سرود هێزی گەل سردادە میشود [سرود نیروی خلق].  و…

ورود هلی کوپتر نظامی  بر فراز چنین منطقە آشفتەای کە از هوا مردم بیشماریرا در حال سرگردانی و در هم لولیدن از طرفی و از طرف دیگر جادەای با پیچ و خمهای بسیار کە مملو از مردم باصطلاح در حال حرکت بشهر نشان دادە میشود !  این صحنەسازیها عاری از حقیقت و تنها زمینەساز توجیە اهدافی باید باشد کە ذهن  بینندە را آمادە ماجراهای بعدی  وسیعا”  ئاگراندیسمان شدە   بنماید !

 در محیطی ناشناختە  کودکی  بر روی زمین در حال تکان دادن پرچم ایران بعلامت محل فرود  توجە سرنشینان هلی کوپتر را جلب میکند !! چنین پردەای از فیلم  ساختە و پرداختە فیلمنامە  نویس آقای حاتمی کیا برای  تاکید بر ایرانی بودن عرصە کارزار و دفاع بعدی آنان از طرفداران ایران کە توسط غیر خودیها تهدید بە تجزیە شدەاست !! بیش نیست.     خوانندەگرامی نیک مطلع است پس از ٣٥سال از عمر جمهوری اسلامی بهانە عمدە  کشتار مردم کرد در کردستان بر روی این تم واتهام مداخلات  خارجیان با کمک عوامل  داخلی (تجزیە طلبان ) ، دور میزند غافل از اینکە اگر هم چنین میبود  لشکر کشی و قتل عام و تهدید مردم  رە بجایی نخواهد برد.  همانطورکە شاهد هستیم  در این فاصلە تعداد قابل توجهی کشور نوبنیاد بصرف داشتن زبان مجزا ، نژاد و یا  عدم رعایت  همزیستی مسالمت آمیز و  حقوق انسانی آنان از جانب قدرتهای زورگوی مرکزی  تشکیل شدە است . نمونە زندە و در حال شکل گیری  اوکراین ، کاتالونیا (اسپانیا) و… میباشد .

با فراهم نمودن این ضمینە عینی وذهنی در بینندە  فیلــم  ،  پیادە شدەگان هلی کوپتر  از ڕاهی بطرف محل استقرار نیروهایشان رهسپار میشوند کە با موقعیت آن دومحل بنامهای ( پاسگاە ژاندارمری قسمت نسبتا” جنوبی غربی خارج از شهر بطرف نوسود و ساختمان قبلی ساواک در نزدیکیهای غرب  شهر در آن زمان  کە اینک بە کومیتە نامگذاری شدە بود)،  هیچگونە خوانایی ندارد.


صحنەسازیهای غیر واقعی ؛

صحنەای مملو از  نا همگونی در گفتار و عمل  !!

برسر راە تیم حیوان بارکشی باباری سنگین افتادە  در گودالی  دست و پازنان در تلاش نجات خویش است.  نادر یکی از محافظان آقای چمران  بلا فاصلە دست بە اسلحە کمری خود بردە و آمادە شلیک بە حیوان میگردد!

چمران بە او  میگوید “اگر تو خلقش کردی بکش . نادر در جواب ؛ قاطر مردنیە  دارە زجر میکشە .، میخوام خلاصش کنم دکتر گناە دارد . چمران ؛  خوب نجاتش بدە . و در ادامە چمران ؛ کشتن کارمانیست نادرجان ؛”

نتیجە اینکە بدون هیچگونە کمکی بە حیوان اسیردر زیر بار سنگین  فرماندە نیروی زمینی تیمسار فلاحیان ، “عابدو عارف و نجات دهندە مظلومان !” ، آقای چمران و همراهانشان بیخیال بعد از تبادل گفتەهای فوق آسودە براە خویش ادامە میدهند. ڕاهی کە در طول آن پس از ٣٥سال نەتنها باری از دوش مردم بر نداشت بلکە ابعاد مصیبت بارتر آن فرامرزی شد!؟

 در فیلم چمران و همراهان از محلی مسکونی  در معیت کسی از ساکنان عبورمینمایند . شخصی از پنجرە خانەاش  با تلفظ جملاتی درهم آمیختە از کردی و فارسی روی بە همراە بومی آنان بر سر او با اعتراض  داد میکشد  ؛ ” اینها کی هستند دنبال خودت راە انداختە ای ؟” و بدین صورت مخالفت عمومی را با حضور غریبەها بیان مینماید. . فرد همراە در جواب میگوید ؛ ” اینها مهمان هستند” . فرد ساکن در خانە دوبارە با اعتراض  و لفظ تحقیر آمیـزشدیدتری  بە او پاسخ میدهد ؛ ” خجالت بکش چرچی اکنون چە وقت مهمان راە دادن است ؟ ” .

نمایش این تکە از فیلم بهر دلیلی کە از نظر کارگردان گنجانیدە شدە باشد  بیانگر واقعیت مخالف بودن مردم با ورود غریبەها (نیروهای رژیم ) میباشد .

نەتنها در این مکالمە  کوتاە بلکە در سرتاسر گفتگوی مردم بومی کرد تلاش فیلم نامە و کارگردانان بر این بودە است زبان کردی مردم را در هم آمیختە ترکیبی بسیار کمدی و توهین آمیز از زبان مردم  کرد با آمیختەای کمدی از زبان فارسی ارائە دهند . سیاستی کە بعدها در تلویزیون و رادیو و فرمانهای مسئولین رژیم  علاوە بر شدت بخشیدن بە ممنوعیت آموزش رسمی زبان کردی در خدمت بە انهدام فرهنگ اصیل کردی  رسمیت بیشتر یافت!!. *١*

پس از ورود تازە واردین حکومتی بە مرکز  استقرار پاسداران رئیس آنان اصغر وصالی با افتخار چمران را از چریکهای لبنان ، مدافع شیعیان [ علیە سنیها]، و جنگجو علیە اسرائیل معرفی میکند.  موضوعی کە با هدف فیلم در معرفی انسان وعارف  مابی و مخالفت وی با  جنگ آفرینی  مغایرت کامل دارد. او بدین گونە از آقای چمران تمجید بعمل میآورد؛


سرباز اسلام ، کهنە چریک محرومان لبنان، افتخار ایران الهی کە فاتح این بحران” !!!

آقای وصالی  همان پاسداری است  کە از روز ورود به پاوە بکمک همراهانش برای شروع درگیری با طراحان تحصن قوری قلعە و متقاضیان  رسیدگی بە خواستەهای سیاسی آنان*٢*   سر از پا نمی شناخت !  در فیلم نیز حرکات و گفتەهای او  حکایت از جنگ و ستیز بدون مرز و مطابقت با گذشتە اش دارد .

بدنبال بحث و جدل وصالی با باصطلاح مهمانان در مورد کم توجهی  مسئولین بە جنگ و سرزنش تیمسار فلاحی و ارتش برای عدم آمادگی و شرکت فعال آنان در لشکر کشی بە پاوە ،چمران بطرف پنجرەو تماشای نمای شهر میرود .  وی با خود زمزمە میکندکە شهر چقدر شبیە لبنان  و ڕوزهای سختی بودە کە آنجا هم در محاصرە ماندە است. [ پس میتوان گفت او در اندیشە خلق لبنان دیگری است].

اسارت تعدادی از قشر جوان، معلمین و کارمندان  بیدفاع ادارات  شهر همراە باضرب و جرح و رفتار بسیار خشن با آنان بعنوان زندانیان همکار و اعضای حزب دمکرات  قسمت دیگردر ادامە فیلم است.  بهرە برداری چمران طی  ملاقات کوتاە و شنیدن گفتەهای بسیار نترسانە و بدون واهمە اسیر شدگان زخمی و خون آلود در اثر رفتار پاسداران با طرح درخواست از معلم بومی و اسیر گشتە  شهر برای برقراری ارتباط با مخالفین  [ حزب دمکرات کردستان ایران]  در جبهە مقابل پاسداران .

  بر خورد با زندانیان  پیش پردە نمایش روش حکومت اسلامی در سالهای بعد و رسواییهایی کە در کهریزکها برملاگشت  . درخواست  واسطەگری مذاکرە آقای چمران از معلم زندانی شدە . اساسا” چیزی بنام مذاکرە کە همانا خرید وقت و تنیدن دام برای از بین بردن طرف مقابل نە حل مسائل جاری و مورد مناقشە است نە در آن زمان بلکە در طول بعدی عمر رژیم همیشە بعنوان دامی برای از بین بردن طرف مقابل بودە است  . نمونە کشتن دکتر قاسملوو همراهان در پای میز”مذاکر” در وین ـ اطریش .

 شدت گیری جنگ در اطراف بیمارستان ،  جدل کوتاە  (هانا) همسر جاش زخمی سیروان  با چمران بخش دیگری از فیلـم میباشد . سیروان (مزدور محلی) کە زخمی شدە است نقل میکند حملات و گلولە باران پیشمرگان مثل باران شدید است . همسر وی (هانا) کە برادران بیدفاعش در زندان اسیر اند در جواب میگوید  جواب گلولە گلولە است وقتی شما آنان را گلولە باران میکنید  پس طرف  مقابل هم پاسخ میدهد. همزمان درخواست اعزام نیروی داوطلب برای مقابلە با پیشمرگان از تعداد اندک نیروی باقیماندە مطرح میگردد . اما هانا با تکرار  لفظ  داوطلب ! داوطلب ! تصمیم آنان را بە باد انتقاد بی محابا میگیرد.

در بخشی دیگر از فیلم با استفادە از بلندگو در شب صدای تحقیر و توهین آمیز ی  با گویش کردی مردم کرمانشاە از آن سوی   بطرف ساکنان پاوە  حاکی از اینکە بزودی وارد شهر شدە  با زنان و مردان چنین و چنان  خواهند نمود پخش میگردد . چراو بچە دلیل از این گویش  کە موضوعیتی با جنگ رژیم اسلامی در پاوە ندارد استفادە شدە ؟ باحتمال قریب بە یقین  اهداف پشت پردە فیلم سازان در ایجاد دشمنی و گسترش دادن سیاست تفرقە منطقەای  بین مردم عطف بە سوابق موجود با هدف بهرەبرداری  میتواند  در آن نهفتە باشد.!

توضیحا” بدون پردەپوشی میشود اذعان نمود  هنگام محاصرە شهر نە از طریق بلند گو بلکە با فریاد هشدارهای غیر اخلاقی در مواردی  از طرف عوامل معلوم الحال و شناختە شدە مقابل  اهالی شهر در کمال بی ادبی بیان گردید . اگر چنین گفتەهایی را حمل بر رجزخوانی و جنگ روانی   توصیف ننمائیم این گفتار بزرگنمایی شدە عمدی توسط کارگردان فیلم را  میتوان بە تعداد انگشت شماری نسبت داد کە برای مردم شهر شناختە شدە میباشند .

 یکی از این افراد احتمالا” با تحریکاتی کە سرچشمە آن کاملا” روشن نیست در داخل شهر قصد ماجراجویی  با یکی از ساکنان از خود بروز دادە این مسئلە بصورت موضعگیری تعدادی  با هدف انتقام گیری عشایری در حد فاصل جادە  پاوە و کرمانشاە و ایجاد ڕاە بندان خودنمایی بیشتری میکند . جوانان آگاە و انقلابی پاوە با اطلاع از موضوع تلاش بە پادرمیانی نمودە و قضیەرا بطرف طرح خواستەهای سیاسی و اجتماعی تلنبارشدە مردم از رژیم جدید سوق میدهند. اما پاسداران قبلا” اعزام شدە به پاوە کە حل معضل داخلی مردم را بنفع خویش ندانستە و همزمان باطرح مسائلی طرف میشوند کە بودن آنان را در منطقە بر نمی تابد شروع بە استخدام مزدور و فرصت طلبان و پس ماندەهای رژیم قبلی کە آنان نیز موقعیت خودرا در خطر میبینند نمودە و تلاش بر تقسیم مردم و ایجاد دودستگی گسترش دادەمیشود . در نتیجە رژیم نەتنها بە خواستەهای متحصنین سیاسی در محل (قوری قلعە) تن در نمیدهد بلکە بە وعد ەهای اولیە نیز پشت پا زدە و زمینە درگیری و تسلط بر منطقە را عملا”” افزایش میدهد  * ٤*

در هر حال برعکس  تلاش فیلمسازان  نمی توان تحت هیچ شرایطی نە زمینە عملی شدن بزرگنماییهای فیلم  و نە عمومیت بخشیدن بدان را  خارج از رجز خوانی و تحریکات هدفمند  تصور کرد . این واقعیت در جریان گذشت چند دهە از وقوع ان عملا” باثبات رسید کە مردم منطقە بخصوص آنانی کە بمردم توهین روا داشتند اکنون در شهر و اطراف آن ساکن و در واقع بخشی از آنان از همکاران رژیم محصوب میشوند. ؟! کلیە آنانی کە از موقعیت جغرافیایی شهر پاوە اطلاع دارند و آنزمان در آنجا حضور داشتە اند میدانند ظرف مدت یک هفتە درگیری علی الرغم تسلط کامل پیشمرگان  بر کلیە بلندیهای مشرف بر شهر و در تیررس آنان بودن مردم ساکن در داخل شهر احدی در این شهر کشتە نشد. هرچند تیراندازی بطرف شهر برای ایجاد ڕعب روزانە ادامەداشت . البتە عصبیت مردم عادی از وضع پیش امدە در آن زمان فرصت درک چنین مسائلی را محدود نمودەبود.

آنانی کە با هدف گل الود کردن واقعیات کوشش وافرداشتند چنین بی اخلاقیهایی را بە پیشمرگان منتصب نمایند بایستی رفتار با زندانیان موجود در فیلم از طرفی و رفتار مدافعان اسلام در زندانهای رجایی شهر(کرج)  ، اوین  (تهران)، (دیزل آباد ) کرمانشاە ، سنندج و اورمیە و مهاباد و … را برای چند لحظە بخاطر بیاورند.

خوشبختانە چند ماهی نگذشت کە ماهیت این عوامل  با توجە بە پیوستن آنان بە عوامل اصلی  پشت پردە در عراق و شروع بە آدم ربایی هم شیوە جمهوری اسلامی همانند آنچە روزانە اکنون نیز در خیابان ، منزل مسکونی ، روستا و مزارع شهرها  برای همگان آشکار گردید. اینان همانهایی بودند کە هریک بشکلی سر از ارتباط با رژیم و در مواردی مزدوری  بدر آوردند. هنوزهم کم نیستند  افرادی کە از روی ناآگاهی یا تحریکات هدفمند کوشش دارند مردمان شریفی را کە در آن زمان مورد اتهام جمعی بعنوان (ایناخی)  قراردادە شدند  از آن دستە انگشت شمار کە وسیلە پیادەشدن برنامەهای دشمنان گشتند  از هم تفکیک نمایند.


ملاقات آقای چمران با شخص مجهولی بنام ” دکتر عنایتی ” باصطلاح  مسئول دمکراتها !!!!

ملاقات دروغین   آقای چمران با کسی باسم دکتر (عنایتی) کە ابدا” وجود خارجی نداشتە جزء تلاش بی سرانجامی بحساب میآید تا بهر صورت بینندە فیلم  راقانع نمایند حرکت انقلابی و طرح خواستەهای آنان وابستە بە امریکا ، مارکسیستی( بزعم رژیم ضد دین)!، ناشی از عقدە شکست شخصی ڕهبر آن در مقابل چمران در آمریکا حین مبارزە با رژیم قبلی بودە بنا بر این مبارزە مردم کرد  از محتوای حقوقی و پشتتیبانی مردم بی بهرە ونامشروع شمردە میشود !!

در این ملاقات واهی و ذهنی کارگردان گاهی دکتر عنایتی آشنا و همرزم قدیمی خودرا  ! را مارکسیست ، (( اونوقتها چپ بودی . هنوز هم مارکسیستی؟ چمران بە دکتر عنایتی)) .   گاهی  هم چمران مسئول فرضی  دمکراتهارا آمریکایی و خۆش گذران ! ؛ ((من و تو بهشت آمریکارا ترک کردیم .  ـ عنایتی بە چمران)) و گاهی شکست خوردە و عقدەای مقابل خویش مینمایاند . هرچند دکتر عنایتی موهوم نیز چند جملە سرشار از واقعیت سیاست ضد مردمی حکام ایران و اتهامات تکراری آنان را برابرباخواسته های تاریخی کردستانیان برزبان میراند اما تلاش چمران در این ملاقات واهی نشاندادن مخالفت و مبارزە مردم کوردستان ، تاکید  بر ایران محوری فرمانروایانە بدون نشاندادن کمترین ڕغبت  و شایان توجە قرار دادن  خواستهای مطرح شدە آنان علاوە بر بر جستە وانمود کردن نقش  رهبانی خویش در مخالفت و بروز خشونت و قهر بهر دلیلی بنمایش گذاشتە میشود .

 در بخش دیگر فیلم و  در   راستای اهداف فوق  در موقعیتی کە پاسداران توان مقابلە با پیمشرگان را از دست دادە و ساختمان  بیمارستان تبدیل بە سنگر دفاعی بە بهانە حفاظت از زخمیها ساختە اند  چمران میگوید ؛  “بیمارستان منطقە بیطرفیە” .

حد اقل مردم منطقە میدانند بیمارستان پاوە  بصورت سنگر دفاعی پاسداران اعزامی و دیگرانی در آوردە شد  کە با آنان بهر دلیل همکاری میکردند.

اول اینکە  این محل در ابتدای ورودی شهر حدفاصل محلات مسکونی  خارج از شهر بطرف دهکدە (  دوریسان ) مسیر منتهی بە جادە کرمانشاە پاوە کە تحصن طراحان خواستەهای سیاسی  دراین مسیر  بنام ( قوری قلعە) قرار داشت.

در آن ایام صرفنظر از شهر پاوە کە باهدف دوری گزیدن از تلاقی و برخورد با نیروهای رژیم  از طرف نیروهای کرد تخلیە شد   مجموع دیگر نقاط منطقە در کنترل نیروهای بومی کرد مخالف زورگویی و عدم توجە بە خواستهای سیاسی آنان[ جمهوری اسلامی ]   قرار داشت.

pawe-

عکس، شهر پاوە

بدین ترتیب  ارتفاعات مشرف بە بیمارستان نیز  در اختیار نیروهای کرد قرار داشت . پاسداران هنگامی کە از توان پیشروی بطرف سنگر نیروهای کرد عاجز و تلاش آنان منجر بە شکست گشت بیمارستان را کە از نظر استحکامی نیز مناسب برای دفاع تشخیص دادە شد   بە آخرین سنگر مقابلە  با پیشمرگان ساختند .

پس از  شکست و عقب نشینی نیروهای اعزامی تهران از بیمارستان کردها بخشی از پزشکان بیمارستان را برای مداوای زخمیهای خویش  باخود بردە و بقیە را آزاد گذاشتند . البتە آن عدە از پزشک و یا دیگر افراد را نیز پس از مدت کوتاهی با کمال احترام رها ساختند . بدیهی است در اینگونە موارد فرصت طلبان  بخصوص آنانیکی دلی در گرو خواستهای برحق مردم نداشتە و در اندیشە گرفتن ماهی از آب گل الود هستند از فرصت استفادە کردە دست بە چپاول و غارت میزنند . البتەنباید فراموش کرد چنین افرادی محتملا” از جانب دشمنان ملت در حال مبارزە نیز هدایت و پشتیبانی شدەباشند . تابدین ترتیب بهانەای مبنی بر ناصالح بودن مسیر مبارزە و عدم شایستگی رهبران مبارز را بە مردم القاء نمایند

قابل ذکراست در این محل دومین و آخرین فرد بومی طی درگیریهای چند روز متوالی بقتل رسید .  . فرد  مزبور   (آقای غنی باباخاص)  مستخدم  آموزش و پرورش  در واقع هیچ شناختی از جنگ و حتی استفادە از طرز بکارگیری اسلحە  و خصوصیات جنگجویی نداشتە  و فرد سادە لوحی بنظر میامد  وی  بیشتر برای  کمک بە نجات حسابدار بیمارستان کە برادر همسرش بود بدانجا رهسپار میشود  نامبردە از بخت بد  در دام  آن عدە از نیروهای خارج از شهر   کە خصومت دیرین  عشایری با ساکنان شهرداشتند گرفتار میشود. تعدادکمی از این افراد محتملا” همانطور کە بعدها آقای جلیل گادانی از سران حزب دمکرات کردستان در کتاب پنجاە سال  مبارزە( پەنجا ساڵ خەبات) ، اشارە مینماید محتملا”  از عوامل حکومت  بعث عراق  یا   دیگر ایادی آنان بودە باشند  .

گویا کسی از دستە نامبردە  بنام (خاڵو یارە ) ، شناختە شدە بە یارە ایناخی آقای باباخاص را در محوطە بیمارستان بقتل میرساند .  سالها بعد فرد مزبور خودرا طبق قرارو احتمالا” طی همکاریهایی کە با حمهوری اسلامی داشتەاست بە نیروهای رژیم در پاوە تسلیم مینماید. اطلاعات اسلامی بروال رژیمهای قبلی باهدف عمیقتر کردن اختلافات داخلی شخص تسلیم شدەرا درمراسمی بدوراز رعایت حقوق اولیە هرمتهمی برای استفادە از امکانات دفاعی و محاکمە در دادگاهی بیطرف  بە خانوادە مقتول سپردە و درمیدان شهر اورا بدار اعدام میآویزند .

عدم ڕعایت اصول دادرسی در جمهوری اسلامی و محروندمیت متهمان از توان دفاع توسط وکلای مجرب همیشە سبب پایمال شدن حقوق متهمین و دربسیاری از موارد ازجملە اتهامات علیە(خالو یارە ) عدم روشن شدن اصل قصیە وصحت وسقم آنرا را برای همیشە ناممکن ساختە است . در اینجا بایستە است اشارە شود فرد مزبور پس از پایان درگیرهای اولیە و چنروزە پاوە در عراق مستقلا”  با مامورین بعثی ارتبآاط برقرار نمودە و گروە  منتصب بە خویش را تشکیل میدهد .

 بطور کلی میتوان گفت انگیزە اصلی بروز اختلاف و بالا گرفتن تشنجات تا مرحلە روبروییهای بیشتر  از آنجملە تهدیدات و رشد خصومت بین مردم دراین برهە  کشتە شدن آقای  سالار جاف نمایندە قبلی مجلس شورای ملی در روزهای آخر حکومت پهلوی بر میگشت .*٣*

اینجا سرزمین من است ” !

در جایی از فیلم آقای چمران  میگوید ” اینجا سرزمین من است” ! جادارد از تهیەکنندەگان  و کارگردان فیلم سوال  شود ؛ با کدام منطق عارفانە و انسان محور فرماندەای   باخشونت  وستیز  ساکنان سرزمین خودرا بە بهانە طرح خواستەهای بسیار ابتدایی کەهمانا برداشتن ستم و ڕنج محرومیت از دوش آنان است قتل عام و با افتخار بەاین سرزمین لشکر کشی و فتوای جهاد علیە ساکنانش دادەمیشود؟

از جانب دیگر برای درک بیشتر ادعای خارج از محتوای ایشان میتوان طبق شواهد موجود تاریخ این لشکرکشی اشارەنمود چە آنانیکە در آن موقعیت بنام مردم پاوە در کنار آقای چمران ، فلاحیان و ابوشریف (فرماندەسپاە )اسلحە بدست گرفتند تا بزعم خود از انتقام جویی احتمالی آن دستە از اشوب طلبان علیە مردم شهر کە ترس از عدم کنترل نیروهای کم تجربە سیاسی کرد بر آنان میتوانست مسالە ساز باشد و چە آندستە از جوانان شهر کە در طرف مقابل تلاش ورود بشهر را داشتند کسی از طرفین مورد اصابت گلولە تفنگ دیگری قرار نگرفت .

دلیل مشخص این ادعا  اینست کە ظرف مدت یکهفتە جنگ و محاصرە شهر علاوە بر تنها مورد بیمارستان( قتل غنی باباخاص) و دومین مورد کە خارج از جبهە درگیری وهویت گروە یا فرد تیرانداز بوی نامحرض ماند  احد دیگری از مردم بومی بقتل نرسید.  این در حالی حائز توجە و دقت بر گفتە آقای چمران را میطلبد کە از مجموع حدود ١٨٠ پاسدار اعزامی (دستمال قرمزها)از تهران واصفهان  بیش از ١٥٠ نفر از آنان کشتە یا زخمی شدند  [خبر گزاری تصنمیم  ، سرویس استانها تاریخ ٢٨مرداد ٩٣-١٣٦ شناسە خبر ٤٦٣٥٢١  .

آیا چنین واقعیتی نشانگر عدم علاقە مردم داخل  شهر وهمکاران بومی و مسلح  شدە توسط رژیم بە حضور پاسداران  جنگ افروز تهران نبود؟  آیا آمار کشتەهای رژیم گویای بی تفاوتی طرفین باصطلاح متخاصم کرد بسرنوشت  جنگ افروزان واقعی نبود؟ آیا تلفات سنگین پاسداران اعزامی نشانەای از مقاصد زیادەروانە آنان مبنی بر سرازپانشناختن برای کشتن و کشتە شدن طبق فرمان رجال مذهبی تهران و قم نبود؟

پس جا دارد تاکید نمود این سرزمین متعلق بە آنانی است حتی تحت چنان شرایطی همدیگر را هدف قرار ندادند مگر کسانی کە با عزم خونریزی بسرزمین آنان وارد شدە بودند.

اما آنانیکە گفتە بی محتوای  ” نادرجان کشتن کار مانیست” !! را چاشنی ورود برای تسلط خون آلود بر منطقە ساختند  پس از عقب نشینی نیروهای کرد بر شهر مسلط شدە و دستور قتل عام جوانان ، زنان و کارمندان بی دفاع باتهام طرفداری از دمکراتها را صادر و حمام خون  در کوتاهترین مدت با بر پایی  جوخەهای اعدام براە انداختند.

هرکس متن فرمان  ولی فقیە در ارتباط با حملە به کردستان را شنیده یا مطالعە نمودە  باشد از عمق کینە و خشونت آشکار  در براە انداختن قتل عام هایی کە در نتیجە  ان براە انداختە شد پی خواهد برد .

اگر کشتن کار آنها نبودە و نیست  پس قتل عام های پاوە، سنندج، کرمانشاە، قارنا ، قلاتان، اندر قاش، وسوکل ، صوفیان و دەها محل دیگر را باید شخص امام زمان خود با بهرەگیری از امداد غیبی برای تبرئە آنان انجام دادەباشد؟ اینان در لت وپار کردن مردم بیدفاع کرد آن سان آزمودەشدند کە کشتن و تکەتکە کردن انسانها برایشان معمولی و نوعی عبادت در خدمت بامام زمان محسوب میگشت لذا عدم تحمل کمترین اعتراض یا مخالفت با تفکر  آنان چنان در سیستم اسلامی آنان تثبیت شد کە یاران دیروز خود را نیز برنتابیدند تا آنجائیکە خشونت  و مثلە کردن انسانهارا درتهران نیز با شنیع ترین شکل  بنمایش گذاشتند  نمونە قتل فروهرها ، پویندە و….وببند کشیدن یاران غار آقایان کروبی و موسوی .

 در تلاش ناموفق برای توجیە لشکر کشیهای جمهوری اسلامی به کردستان  و شخصیت سازی غیر واقعی از قاتلین ملتی تحت ستم متاسفانە کار بە تولیـد شخصیتهای خیالی نیز میـکشد!

دکتر عنایتی مسئول موهوم کردهای شورشی ” ! کسی کە وجود او فقط در ذهن فیلمـساز و ارائە دهندگان طرح فیلم ”چ” میتواند وجود داشتە باشد از آنجملە است .

نمایش سقوط هلی کوپتر و پرواز سرهای از تن جدا شد بهر طرف از جملە دروغهای شاخدار تهیەکنندگان فیلم میباشد . یک فروند هلیکوپترنظامی حامل اسلحە و مهمات برای نیروهای رژیم در قسمت غربی شهر حد فاصل محل استقرار پاسگاە و کومیتە (ساختمان قدیم ساواک ) بر زمین مینشیند  اما حین پرواز برای بازگشت در اثر ترس یا اصابت گلولە بە آن خود را بە گوشەای از ساختمان شیروخورشید کوبیدە و در ارتفاع کم سقوط میکند  طبیعی است در جنگ چنین اتفاقاتی هم خواهد افتاد در چنین حالاتی   کشتە و زخمی شدن بخشی از سرنشینان یا کلیە آنان  محتمل میباشد .

در فیلم    بزرگ نمایی و غیر واقی نشان دادن  حادثە در مقایسە با آنچە در پاوە اتفاق افتاد چنان است کە نە با محل سقوط و نە آنچە قبلا” روی دادە تشابە نداشتە بلکە   از نظر عاطفی برای تحریک و جلب حمایت و در وضعیت تحریک روحی قرار دادن بینندە بر علیە نیر وهای درگیر از آن استفادە شدە یا میشود.

کسی کە ادعا دارد کشتن کار اونیست بدون کمترین ئامل بر نمایش عارف بودن خود در صحنەهای قبلی فیلم و  اندیشیدن در بارە  تتایج احتمالی عواقب فرمان دیگران برای کشتن مردمانی کە به گفتە  قبلی  از سرزمین وی میباشند بلافاصلە هیستریک و همسان قهرمانان فیلمهای سبک هالیودی یکدستی شروع بە رگبار مالیخولیایی مسلسل  بطرف کس یا کسانی میکند کە یک فشنگ نیز در آن لحظە بطرف او  شلیک  نمی کنند    انگار عارف لحظەهای پیش کلیە تعهدات ساخته گی خود را یکبارە به فراموشی سپردەباشد .

برای بینندە فیلم ورود بە این تصور مجاز است کە دیگران خونریزیهای  تحت  فرامین  آقای خمینی  را خدمت  محسوب   و ورود بە جرگە خونریزان پیمودن سریعتر نردبان عارف گشتن  در این سیستم را    فراهم خواهد ساخت

توجیە خشونتهای رژیم در کردستان در کنار کارگاە عارف سازی با اجرای بی چون و چرای فرمانهای خونریزانە آقای خمینی همچون مقلدی  سربراە  کمترین شانس  احتمالی را  برای آقای چمران در تعقیب چنین سوژەای در عرصەهای جنگ ایران و عراق هم  با این سابقە قبلی  بگور میسپارد .

کوتاە سخن اینکە مگر آقای چمران صلحجو ! انسان محور! و جویای حقیقت ! هنگام انقلاب در لبنان نبود ؟ مبادا در آنجا دبنال کسب معیشت و دکان بقالیبوده  یا شاید رهبر و آموزگار او آقای موسی صدر هم سرمایەدار دکانهای زنجیرەای خواروبار برای مستضعفان بودە است؟!

در لبنان آقای چمران مدافع سرسخت تسلط شیعیان  نادیدە گرفتن حقوق دیگران  و در کردستان مخالف  سرسخت حقوق کردستانیان  جلوەگر میشود . آیا آقای حاتمی کیا ( کارگردان فیلم) کمی هم بە اندیشە  غیر قابل استتار عارف خیالی اش  اندیشیدە است ؟

فرمان امام خود نقطە عطف و پایانی بر تفکر صلح محوری ساختەو پرداختە و هدر رفتن تلاش در کشت ذهنیتی بازیگرانە در شخصیت ناهمگون با اعمال آقای مصطفی چمران نمایندە آزادی ستیزی ولی فقیە با هدف بە بیراهە کشاندن  اهداف تسلط طلبانە حاکمان جدید  و پوشانیدن لباس صلح خواهی بر تن وسعت دهندگان بحران در رژیم اسلامی  بود .

شنیدن اولین کلمات فرمان  (ولی فقیە)  توفانی از خشونت و لشکر آرایی سراسری را برای تسلط بر کربلایی کە بعدها بیشتر نقاط کردستان را  فرا گرفتە و  بە خارج از ایران نیز گسترش دادە شد  بسوی پاوە  چنان شوری در عارفان انسان محور پدید آورد کە بوکو حرام در نیجریە نیز هنوز  نتوانستە گوی سبقت را از بازماندگانش اعم از جعفریان و بشارهای دست پروەردە وی برباید . عوامفریبی در حدی گسترش دادە شدەبود کە از مشهد برای پاوە  منبع آبهای گوارای آشامیدنی آب حمل میشد .

عارف خیالی سینمای انقلابی ایران در جمهوری اسلامی بعد از ١٥ خرداد ١٣٤٢ بمدت دوسال در مصر دورەهای جنگ پارتیزانی و چریکی را پشت سر گذاشتە ، سازمان امل لبنان را بنیاد نهادە  و تاکید بر مدار توسل بە اسلحە شهادت ! بە تبعیت از موسی صدررا خوب  آموختە است .

این عارف صلح دوست در لبنان علیە سنیها  بعنوان مدافع کیان شیعەگری بسبک اندیشە آیت اللەهای قم و در کردستان نیز با همین اندیشە  قبول ماموریت فیصلە دادن  بە اعتراضات مردمی را بهر قیمتی  در مقام بعدی وزارت دفاع  و نمایندە امام در شورای عالی دفاع همزمان با تئوری پراکتیزە مینماید .

 میدانیم در جنگ و درگیری بین دوطرف هرجهتی کوشش بر آن دارد طرف دیگر را زمین گیر و ناچار بە خروج از عرصە نبرد بنماید. در پاوە موضوع کاملا” متفاوت و خواست نیروهای سیاسی نە تنها جنگ نبود بلکە  آنان تنها  تلاش  در تامین حقوق سیاسی ، اقتصادی و احتماعی مردم منطقەرا در برنامە خود داشتە و دارند آنان  نیک میدانند تنها در سایە تامین و بدست آوردن حمایت و پشتیبانی مردم  جنین مهمی قابل دسترسی میباشد. بنا بر این محاصرە این مردم در شهر و هدف قرار دادن آنان نە با عقل و نە با چنین سیاستی سر سازگاری داشتە و دارد.

اما تداخل  دستگاهای اهریمنی ، نفوذ ریشەدار و تاریخی جباران تسلط طلب و برنامەریزیهای درازمدت آنان در طول تاریخ  در راستای عقیم گذاشتن این تلاش انسانی در هر مقطعی از تاریخ بشکلی باسنگ اندازی و استفادە از عناصر فرصت طلب و سود جو و نا آگاە به مصالح خویش کوشش در بە بیراهە کشیدن ، دسترسی بە خواست آنان و بقای حکمرانی خود را فراهم نمودە اند.

اینبار نیز در پاوە جمهوری اسلامی توانست بازهم این سیاست شوم را به پیش بردە و با کشیدن دیوارهای نامرئی و شوم تفرقە حد اقل برای مدتی دیگر عمر مستبدان را طولانی و خواست انسانی مردم را مهار و   بعقب  براند.

ملاحظات ؛

*١* ارسال بخشنامە بە صداو سیمای سنندج مبنی بر اینکە زبان کردی را در برنامەهای این رسانە طوری صحبت کنند کە هر فارس زبانی آنرا بفهمد بدین معنی کە کلمات فارسی را بجای کردی قالب زدە و زبان را از محتوای اصلی آن خارج نمایند . (اسمیلاسیون )


 بخشنامە سال قبل آموزش و پرورش کرمانشاە دال بر ممنوعیت هرگونە تکلم بزبان کردی در مدارس و همچنین آموزش این زبان .

*٢*  در روز ۲۲ مرداد تشکیلات سیاسی حزب دمکرات،  بە همراە عشایر مسلح پاوە و شهرهای اطراف در روستای “قوری قلعە” دست بە تحصن اعتراضی میزنند. محمد سپهری پور استاندار کرمانشاە بە همراە تعدادی از روحانیون این شهر بە میان متحصنین میروند و معترضین نیز در مطالباتی نە مادەای خواهان تشکیل شورای شهر و روستا، خروج نیروهای غیر بومی نظامی از منطقە، مدیریت اموارات مردم بە دست خود و … میشوند. در روزهای بعد درگیریهای پراکندەای بین نیروهای سپاە پاسداران و نیروهای مسلح کرد صورت میگیرد و در روز ۲۴ مرداد مصطفی چمران معاون نخست وزیر با هلیکوپتر، خود را بە ژاندارمری شهر پاوە میرساند و فرماندهی نیروهای حکومتی را بە دست میگیرد. روزنامە انقلاب اسلامی در گزارشی کە در روز بیست و پنج مرداد منتشر کردە نوشتە است کە “تعداد پاسداران در پاوە بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر میباشند”. خبرگزاری پارس در روز ۲۶ مرداد خبر از تنگ شدن حلقە محاصرە نیروهای سپاە پسداران توسط نیروهای مسلح کرد میدهد و می نویسد ” هم اکنون معاون نخست وزیر، دکتر چمران در حلقە محاصرە مهاجمین قرار دارد و نیروهای کمکی کرمانشاە با یک پل هوایی در حال تقویت محاصرە شدگان هستند” روزنامە انقلاب اسلامی در ۲۷ مرداد خبر از مهلت ۲۴ ساعتە آیت آلله خمینی بە ارتش، دولت و سپاە جهت حرکت بە سوی پاوە و ختم “غائلە” میدهد. در بخشی از این پیام آمدە است “بە دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم کە، اگر با توپها، تانکها، قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت بە سوی پاوە نشود، من همە را مسئول میدانم. و بە دولت دستور میدهم وسایل حرکت پاسدارن را فورا فراهم کنند. تا دستور ثانوی من مسئول این کشتار وحشیانە را قوای انتظامی میدانم در صورتی کە تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی میکنم.

٣*ـ  وی پس از قیام مردم پاوە علیە حکومت شاە  مصمم میگردد به همراه نیروهای مسلح رژیم شاهنشاهی و بافریب دادن جمعی از مردم قصبات و دهات دوروبر پاوە  اقدام بە راە اندازی تظاهرات بنفع حکومت شاە نماید تا باصطلاح خود  یاغیان  منحرف و عوامل بیگانە را  کە “بساحت مبارک شاهانە”!! همانطور جمهوری اسلامی نیز اکنون بە همین شیوەها متوصل میشود ”ادب” نماید.

علیرغم کلیە تلاشها برای انصراف آقای سالار جاف  وی با پشتیبانی نیروهای رژیم شاهنشاهی  عازم پاوە میشود و مردان پاوە را  کە بە قصد جلوگیری از برخورد با طرفداران حکومت شهر را تخلیە و در حاشیه شهر   پناە گرفتە بودند هدف تیراندازی قراردادە و دونفر را شهید و تعدادی را زخمی میگردانند  .

زمانی کە زنان در داخل شهر از ماجرای تیراندازی و کشتەشدن عدەای ( سە نفر بی دفاع) مطلع میشوند تنها راە مراجعت  آقای جاف و نیروهایش بامردم همراە را در داخل  شهر سد نمودە هرآنچە دم دست داشتەاند از سنگ  و تکەهای آهن تا قطعات چوب  با استفادە از موقعیت خاص شهر از بالای بام ها بر سر آنان فرومیریزند .  البتە جوانان  انتقام جو نیز بخود آمدە با تعقیب  لشکریان شاە عبور وسائط نقلیە  آنهارا در خیابانها با مشکل مواجە   نمودند . در نتیجە ١٧ نفر از مردم  سادەلوح روستا ها کە فریب تبلیغات نمایندە مجلس را خوردەبودند متاسفانە قربانی سیاست مهرەهای سر سپردە رژیم  گشتند  ! آقای جاف نیز پس از مراجعت به تهران در اثر اعتراضات عمومی بخش وسیعی از مردم و تعدادی از نمایندگان مجلس ( آقای احمد بنی احمد، پزشکپورو…)  زندانی و باسقوط رژیم در زندان بە تور  اعدام عوامل رژیم اسلامی افتاد .

*٤* اخبار مرتبط با رویدادهای آنزمان ؛

خبرنگارروزنامەی کیهان دریک “گزارش اختصاصی و لحظە بە لحظە از حوادث پاوە” ،از جملە درمصاحبە با ” فرماندە ی ناحیەی ژاندار مری کرمانشاە”،از زبان ایشان  ، می نویسد:

“…اگر بە تقاضاهای اهالی پاوە [مبنی بر] برکناری ذوالفقاری رئیس غیربومی پاسداران پاوە،توجە میشد؛ شاید اکنون پاوە،درآتش و خون نبود. تمام درگیری [ها ]و کشتار پاوە،بخاطر ٨(هشت)مادەی قابل قبول و قابل اجرای جمعیت متحصن در “قوری قلعە” بود.کە چون بە این مواد و انجام آنها توجە نشد؛ این جنگ پیش آمد.” سرهنگ اخیانی با خبرنگار کیهان درکرمانشاە ، رویەی نخست روزنامەی کیهان شنبە ٢٧ مرداد١٣٥٨


صدیق بابایی٢٣.١١.٢٠١٤

منبع: www.peshmergekan.com

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی